1-باورتان میشود راهآهن تهران، که روزگاری بزرگترین مدرسه فوتبال بود و دهها بازیکن به تیم ملی داده است، کارش به جایی برسد که بازی اول خودش را با 10 بازیکن شروع کند و پس از خوردن 4 گل با 10 بازیکن به پایان برساند و از همین روز نخست، کاندیدای سقوط به لیگ دو باشد؟
باورتان میشود ملوان بندرانزلی، در بندر انزلی بازی کند و بد هم بازی نکند ولی در ورزشگاه تختی، با تعداد اندکشماری از هواداران و تماشاگران همیشگی خود مواجه شود! باورتان میشود، ملوان را هم دچار کردهاند به همان درد سپیدرود! پروسه هوادارگریزی، انگار پروژهای است که کلید خورده! در رشت، ورزشگاه عضدی را تحت تعمیر بردهاند، در کمال بدهنگامی تا سپیدرود را خلع سلاح کنند! در انزلی با همین برنامه تماشاگران ملوان را، قوی سفید و اژدهای خزر را، خانهنشین کردهاند! آیا وقت مساعدتری پیدا نمیشد برای این امر خیر؟ آیا وقت بهتری نبود برای این بهسازی و دوبارهسازی ورزشگاههای رشت و انزلی؟ آیا قرار است ملوان هم مثل سپیدرود، آوانتاژ تماشاگران خود را از دست بدهد؟ آیا ملوان با حضور هوادارانش، در یک ورزشگاه پر از تماشاگر، بهتر، قویتر و دلیتر بازی نمیکند و شانس پیروزی خود را بالاتر نمیبرد؟
2- آری نادر دستنشان، نخستین سه امتیاز خانگی را گرفت، اما جنگید و گرفت! اما با تحمل فشاری که مردانه تحملش کرد، اولین برد را از آن خود کرد! دیگر کاری هم نمیتوان کرد! ملوان روزهای کمتماشاگر بودن را، در حالی که فوتبالش تماشا هم دارد، تجربه میکند! ملوان روزهای برنده بودن را پیشروی خود دارد! این مسیر با پیروزی امیدوارکنندهای، مقابل «برق شیراز» که یک پسوند جدید بیناییبینی دارد، کلید خورده شد! مردان دستنشان، دیدند که برای بردن باید در نبردی سهمگین برنده باشند!
3- راهآهن که روزگاری علی جباری، بهتاش فریبا، ناصر محمدخانی، فرشاد پیوس، بیژن طاهری و غلام فتحآبادی را فقط در خط حمله خود داشت، حالا 11 بازیکن ندارد! این فاجعه نیست؟ این ته نابلدی و خرابکاری بهشمار نمیرود؟ بر سر بزرگترین مدارس فوتبال تهران چه آوردهایم؟
4- در مسجدسلیمان، نفت این شهر، عروسی داشت و بزن بکوبی راه انداخت! محمود فکری را به عنوان مربی موفق و مربی کاربلد، باید به صدر مجلس برد! ماشینسازی تبریز را شکست دادن، کار کوچکی نیست! ماشینسازی را با 3 گل زدن، کار بزرگ فکری و بچههایش بود!
لیگ یک- که گنجخانه فوتبال ایرانش دانستهایم - یک چیز ندارد: تماشاگر!
لیگ یک، که تأمینکننده فردای فوتبال ایران است، یک چیز دیگر هم ندارد: قدرت حفظ بهترینهایش!
از شاهین بوشهر، در لیگ یک هم خبری نداریم! ایرانجوانی که هست، نمیتواند، ایرانپوریان، ماهینی، طارمی و حالا نمیتواند مهدی قائدیاش را حفظ کند! ستارگان لیگ یکی، سر از تیمهای لیگ برتر درمیآورند! بازیکنان ماهر، بازیکنان پرهنر و بازیکنان دیدنی، به تیمهای بزرگ میروند!
نساجی در بوشهر، ایرانجوان را میبرد! برای شاگردان مهدی پاشازاده، زدن یک گل هم کافی است، تا خود را یک مدعی درجه یک بدانند! آیا امسال، عروسی به خانه مازنیها هم میرسد؟ آیا قائمشهریها، امسال به لیگ برتر میرسند؟
5- شهر تهران، هیئت فوتبال دست و پا بستهای دارد! شهر تهران، یک تیم قدر و گردنکلفت هم دارد! بادران، تیم اول- تنها تیم درخور اعتنا- شهر تهران است که در شیراز، یک پنالتی را خراب کرد ولی باز هم فجرسپاسی را یک بر صفر مغلوب کرد! بادران را از یاد نبرید!