تابناک ایلام :: امروزه «عدم تعادل جمعیتی»، مشکل جدی بسیاری از کشورهای جهان است. رویکردی که «اولین دولت» پس از جنگ تحمیلی برای جلوگیری از روند رشد جمعیت در ایران ارائه کرد، مبتنی بر «ایجاد فرصت» برای ترمیم آسیبهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از جنگ بود، لیکن در برنامهریزی کلان برای اجرای مهم، از این موضوع غفلت شد که دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران همواره مترصد تبدیل فرصتهای ملت ایران به تهدید هستند. به گونه¬ای که تجربه مقاطع گوناگون روابط خارجی ایران با جهان غرب، این مدعی را به اثبات رسانده است. هشدارهای داده شده درباره روند کاهش جمعیت در ایران، ضرورت تدوین مبحثی که «تبعات سیاسی ـ اجتماعی و امنیتی کاهش جمعیت در ایران» را بررسی کند، محرز کرده است.مهمترین دلیلی که «اولین دولت» پس از جنگ تحمیلی برای جلوگیری از روند رشد جمعیت در ایران ارائه کرد، «ایجاد فرصت لازم برای ترمیم آسیبهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از جنگ» بود.
روندی که از قبل از پایان نیمه نخست سال 1367 شروع شد، هدف خود را «کاهش میزان رشد طبیعی جمعیت» کشور از 2/3 به 3/2 درصد در پایان سال 1390 قرار داد. شدت تبلیغات رسانهای برای کاهش رشد جمعیت کشوربه قدری گسترده و اثرگذار بود که با وجود تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی در استانهای گوناگون کشور، میزان رشد جمعیت (بهاستثنای استان سیستان و بلوچستان) فراتر از تصور طراحان طرح یاد شده، سیر نزولی پیدا کرد.
بنا بر گزارشهای رسمی منتشر شده، این روند کاهش جمعیت، در سال 1379 به 2/1 درصد و در سال 1385 به 9/1 درصد رسید. ادامه این روند نزولی به همراه خوشحالی فراوان برخی سیاستمداران آمریکایی و اروپایی ، نگرانیهای جدی طراحان مسائل کلان کشور را برانگیخت تا جایی که هشدارهای لازم درباره تبعات ادامه این روند خسارتبار به سطحی رسید که رهبر معظم انقلاب اسلامی در سفر به استان خراسان شمالی در مهرماه 1391 به صراحت به این موضوع پرداختند و در اقدامى راهبردى، به این مبحث وارد شدند و سیاستهاى اتخاذ شده بعد از نیمه دوم دهه 70 را اشتباه دانستند و این اشتباه آنقدر جدى بود که معظمله نیز متواضعانه از خدا طلب عفو کردند که بیانگر اوج احساس خطر ایشان نسبت به این موضوع مهم است.
امروزه بحثهای مرتبط با جمعیت از انگارههاى امنیت ملى یک کشور تعریف گردیده و از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. مسئله جمعیت که در مباحث راهبردی به عنوان «منابع انسانی» مطرح میشود، از جمله مؤلفهها و شاخصههای اصلی در تعریف «قدرت ملی» کشورها به شمار میرود، تا جایی که برای صیانت از این «مؤلفه قدرت» حاضر به برافروختن نائره جنگهای خونین بهراه اندازند. مصداق روشن این بحث، رویکرد کشور روسیه در حمله مستقیم نظامی به جمهوری گرجستان در 17 مردادماه سال 1388 است که به دلیل دفاع مستقیم از جمعیت روستبار آن کشور صورت گرفته است.
از سویی دیگر، تأمل در رویکرد سازمانهای بینالمللی به مسئله جمعیت، ارتباط مستقیم آن را با مفهوم امنیت آشکار میسازد. از آنجا که در آموزههای ماسونیت و صهیونیسم، ازدواج و تولیدمثل جایگاه ویژهاى دارد، سازمان بهداشت جهانی با اینکه مشوقهای فراوانی به ایران و برخی دیگر از نقاط جهان برای کاهش جمعیت ارائه داد، رژیم جعلی و نامشروع اسرائیل را از برنامههاى کنترل جمعیت سازمان بهداشت جهانى مستثنى کرد. همین موضوع نشانگر آن است که در لوای شعارهای فریبنده سازمانهای متولی کاهش جمعیت در جهان، برنامههای مخربی برای کاهش منابع انسانی کشورهای معارض با نظام سلطه غرب تدارک دیده شده است.با وصفی که گفته شد، نکته بسیار حائز اهمیت، بازی دوگانه نظام سلطه غرب با موضوع ایران و ایرانی است. از یک سو برنامه کنترل جمعیت ایران با تبلیغ و تشویق گسترده رسانههاى غربى به همراه ارائه انواع مشوقهای مالی و امکانات پزشکی مواجه میشد.
از طرفی دیگر، دولت ایالات متحده آمریکا با همراهی کشورهای اروپایی در رسانههای دیداری و نوشتاری جهان بر ترویج سه مفهوم ذیل همت مضاعف گماشتند: نخستین مفهوم، گزاره «اسلامهراسی» است. این مفهوم، بر ترساندن «افکار عمومی مردم دنیا» از دین مبین اسلام بهعنوان منشأ خشونت، تروریسم و تحرکات افراطی در جهان تمرکز داشته است. دومین مفهوم، گزاره «شیعههراسی» است که این مفهوم نیز بر ترساندن «افکار عمومی جهان اسلام» از اندیشه برخاسته از « مکتب اهلبیت » (علیهمالسلام) تأکید داشته است. سومین مفهوم، گزاره «ایرانهراسی» است که بر ترساندن «همسایگان منطقهای ایران» تمرکز داشته است.
ايران در حال حاضر نيز جزو 10 کشوري است که به سرعت به سمت کهن سالي در حال حرکت هستند و در جايگاه ششمين کشور جهان قرار دارد که افراد آن به سن پيري ميرسند و در بيست سال آينده وارد فاز اول سالمندي جمعيتي خواهد شد و در ده سال آتي نيز فاز دوم سالمندي را تجربه خواهد کرد و این درحالی است که در خاورمیانه کشورهای عربستان و قطر دارای بیشترین رشد جمعیتی در میان سایر کشورهای منطقه هستند.
حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب هيچ گاه از سياستهاي تعديل جمعيتي دفاع نکردهاند بلکه امام در بياناتشان از ظرفيت ايران براي جمعيت 200 ميليوني و مقام معظم رهبري از جميت 150 ميليوني سخن به ميان آوردهاند. ايشان در خصوص جمعيت فرمودهاند: « من معتقدم که کشور ما با امکاناتي که داريم ميتواند صد و پنجاه ميليون نفر جمعيت داشته باشد. من معتقد به کثرت جمعيتم. هر اقدام و تدبيري که ميخواهند براي متوقف کردن رشد جمعيت انجام بگيرد بعد از صد و پنجاه ميليون انجام بگيرد » براي به هم ريختن اين معادله بايد انقلابي رخ دهد و سياستهاي خاصي اعمال شود تا از اين بحران بزرگي که در حال وقوع است جلوگيري گردد و گرنه وقتي از خواب بيدار ميشويم که کار از کار گذشته است.
این مسئله تردیدپذیر نیست که جمعیت مکفی(150 میلیونی) در کنار وسعت سرزمینی ایران، ایجادکننده اقتصاد قدرتمند منطقهای و به وجود آورنده نظام دفاعی برخوردار از نیروهای مکفی خواهد بود. البته باید توجه داشت که آهنگ رشد جمعیت، مستلزم ایجاد فرصتهای شغلی و زمینههای آموزشی، بهداشتی، مسکن و دیگر بسترهای لازم است تا موجبات ناهنجاریها و دشواریهای اجتماعی را فراهم نکند. در عین حال، ذکر این نکته شایان توجه فراوان است که تجربه هزاران سال زندگی اجتماعی بشر ثابت کرده است که جوهره وجودی انسانها در مواجهه با سختیها و مشکلات قوام خواهد یافت و استعدادهای درونی بشر شکوفا خواهد شد. /م