سالن اصلی تئاتر شهر مشهد این روزها اجاره داده شده و آقای انجمن نمایش روی سرش چوب حراج زده است ...
همین روزهاست که برای
مراسمهای عروسی و دامادی اجاره داده شود، کمااینکه عزت و شرفی که یک
مراسم عروسی دارد، به مراتب بیشتر از اتفاقی است که این روزها روی سن اصلی تئاتر شهر مشهد افتاد؛ حداقل اینکه عروسی یک شب است و هرچه باشد میگذرد و ادامهاش آغاز یک زندگی است؛ اما تئاتر شهر مشهد ١٥شب حکایتی دید که ادامهاش پایان یک حیات است.
با احترام به «حامد وکیلی»؛ که تنها تئاتری حاضر در مجموعه است؛ این شبها یک عده آدم بازیگرنما که کمترین حرمتی برای مخاطبین قائل نیستند، روی صحنه سالن اصلی تئاتر شهر مشهد رفتهاند، روی سن تپق میزنند و خودشان به تپقهایشان میخندند و قهقهه میزنند، یک نفر دیالوگ میگوید بقیه بازیگرها درگوشی باهم حرف میزنند، هرشب دلشان بخواهد گریم میشوند و هروقت حال نکنند همینطوری روی صحنه میآیند، هرکجا مخاطب نخندد لهجه مشهدی را مسخره میکنند و هرکجا صدای خنده مخاطب خوابید، آقای بازیگرِ چهره، دستش را بیشتر روی ... فشار میدهد!
آقای انجمن نمایش! سالن اصلی تئاتر شهرمان را چند فروختی؟ شبی یک میلیون؟ ٢میلیون؟ ٣میلیون؟ چقدر حاضری به حساب شخصی خودت واریز شود تا همین آدمها یک شب در خانه خودت بنشینند و این هرزهپردازیها را برای اعضای خانوادهات اجرا کنند؟ درکش سخت نیست که به عنوان مسئول تئاتر، «تئاتر شهر» باید مثل خانه خودت باشد.
به علت ضیق مالی، تئاتر شهر را کلهم اجمعین به «به علت ضیق مکان» دادهاید تا از جلوی درب ورودی، مغازه و کاسبی بهراه شود؛ تراکت اول تبلیغات یک بوتیک لباسفروشی است، تراکت دوم آژانس هواپیمایی سفرهای تایلند و مالزی را تبلیغ میکند و هیچ خبری از نمایش نیست، راستی که دوستان «به علت ضیق مکان» هم خوب راه ورود به تئاتر شهر را یاد گرفتهاند، یک آگهی روی سایت «مشهدگیشه»!
کمی فکر کنید؛ بعد از «به علت ضیق مکان» چه اتفاقی قرار است در تئاتر شهرمان بیفتد؟ شاید باورش سخت باشد؛ اما شاهکار «آنتوان چخوف» را قرار است یک گروه تئاتری تمام مشهدی با زحمات ٤ماهه روی صحنه ببرند...؛ یعنی از «به علت ضیق مکان» به «سه خواهر»!
آقای انجمن نمایش! باور کنید تئاتر شهر مقدسترین مکان برای تئاتریهای یک شهر است؛ معاملهاش نکنید. به هیچ قیمتی... گندهترین آدمهای تئاتری ایران برای اجرا در سالنهای فرعی تئاتر شهر تهران، سالها در نوبت میمانند، آن وقت ما پول میگیریم و سالن اصلیمان را دودستی تقدیم میکنیم.
هرکجا نشستید گفتید حاصل انتخاب دستهجمعی هنرمندان شهرید؛ اما چرا دیگر هیچوقت به نظرات کسانی که به شما رأی دادند احترام نگذاشتید؟ خرد جمعی کجاست؟ مگر مجری تصمیمات هیأت مدیره نیستید؟ مگر به شورای فنی اعتقاد ندارید؟ شورای فنی تئاتر شهر واقعا «به علت ضیق مکان» را تایید کرد؟ امضای هر ٣عضو شورای فنی، زیر فرم فنی این نمایش هست یا حق وتوی آقای انجمن نمایش بود؟ کاش کوپنتان را برای حفظ آبروی تئاتر مشهد میسوزاندید نه آبروریزی.
برای این نمایش هم توانستید مثل بقیه نمایشها با افتخار معاون هنری را دعوت کنید یا ترسیدید اتفاقات بدی بعدش بیفتد؟ مدیرکل اگر درخواست میداد تماشاگر این نمایش باشد حاضر بودید میزبانیاش کنید یا نه؟ به کسی پیشنهادش دادید یا نه؟
شورای نظارتیها کجا بودند؟ دوست عزیزِ عضو شورای نظارت که گفتید درباره کارها قابلیت دادن «نظر فنی» هم دارید، کاش از خیر فن و فنون میگذشتید و فقط نظارتی به قضیه نگاه میکردید؛ در فیلمی که برای بازبینی دیدید همه این اروتیکبازیها و لودهبازیهای لالهزاری بود یا نه؟ در فیلمی که دیدید «رضا یزدانی» میآمد اول نمایش ٣دقیقه بخواند و برود تا آخر نمایش هم همینقدر خوانندگی کند؟ مگر در جایگاه مردم نیستید؟ فکر نکردید دیدن نمایش برای آنهایی که به خاطر تبلیغات غلط روی نام «رضا یزدانی» به سالن میآیند ظلم است؟
«تئاتر شهر مُرد»؛ این سادهترین شکل تعریف برای اتفاق وحشتناکی است که در آن افتاده و حالا باید کلی بگذرد تا دوباره جان بگیرد، باید آقای انجمن نمایش حرص و طمع پول را از خودش دور کند و بگذارد کار کمفروش اما فاخر روی صحنهاش اجرا شود تا جبران مافات کند.
باید یکی جلوی این ایالت خودمختار بایستد؛ آقای انجمن نمایش نماینده این همه هنرمند تئاتر است؛ اما تصمیماتش بر اساس خودرأیی مطلق و بدون رضایت هنرمندان است، این قاعده مدیریت نیست، یکی باید جلوی این حکمرانی احمدىنژادگونه را بگیرد؛ یکی مثل مدیرکل ارشاد یا معاونش. یکی که آقای انجمن نمایش از هنرمندان حسابش نکند و مثل همه جوابهایش به او نگوید «به تو مربوط نیست»!
مسعود حکمآبادی / روزنامهنگار؛ عضو خانه مطبوعات خراسان رضوی