به گزارش تابناک کردستان، در دو دیدگاه کلی میتوان به ماجرای روزهای گذشته نگاه کرد: یکی نگاهی کوتاه مدت است که میتوان خوشبینانه دید و گفت مشکلات حل شده و مردم معترض دیر یا زود به خانههایشان باز خواهند گشت و گفت هر نوع صحبت و تحلیل بعدی این ماجرا بنزین روی آتش ریختن است؛ لذا باید سکوت کرد و آتشها را زیر خاکستر فرستاد برای نوبت بعدی! دومی نگاهی بلند مدتتر برای استمرار و تداوم ملت و نظام سیاسی با آسیبشناسی عمیق و حل مشکلات اساسی کشور، فارغ از جناح بندیهای مرسوم.
مورد دوم چندان باب طبع مسئولانی که در قدرت هستند، نخواهد بود و احتمالا رنجیده خواهند شد و دیگران را رنجیده خواهند کرد، چرا که احتمالاً آنان معتقدند همه امور را درست انجام دادهاند و اگر عیبی هم هست از ناحیه آنان نیست! با این وجود، استمرار و بقای ملت و نظام سیاسی در دراز مدت بر رنج آنان مقدمتر است؛ لذا پنج نشانه از عدم عبرت گرفتن از اعتراضات مردمی، را برای این دسته از مسئولان شرح میدهیم:
اول: تا کنون هیچ نهادی، اعتراضات مردم را خطاب به خودش تفسیر نکرده است؛ تقریباً همه افرادی که مسئولیت دارند، به مردم به دلیل کاستیها، حق اعتراض میدهند، اما هیچکس تا کنون نگفته که مجموعه او کوتاهی کرده است؛ یا ناکارآمدی در مجموعه آنان وجود داشته است، یا برخی مدیران ناکارآمد را در مجموعه خود منصوب کردهاند؛ مسئولان تاکنون همه گناهها را به برخی نهادهای دیگر، نسبت دادهاند؛ اما اگر عبرت گرفته بودند، اصلاحات را از خود شروع میکردند، فارغ از اینکه نهادهای دیگر این کار را انجام میدهند یا خیر!
دوم: رسانه ملی که در واقع مجری اول و آخر سیاستهای رسانهای رسمی نظام است، بر همان سیاق پیشین حرکت میکند؛ هنوز هم احساس نمیکند که صفت ملی که به نام این رسانه اضافه شده است، تزئینی نیست، بلکه به این خاطر است که ملت در آن رسانه دیده و شنیده شوند؛ وقتی در خلال این سالها، در بسیاری موارد با تصمیمگیری شخصی در صدا و سیما، مراجع اجتماعی، از دید مردم حذف شدهاند و تلویزیون باز هم بر اساس تصمیم شخصی برخی مدیرانش، علیه برخی از مردم و گروههای اجتماعی برنامهسازی میکند، به جایی میرسد که در بزنگاهها نمیتواند و البته نمیخواهد از مراجع تاثیرگذار اجتماعی برای گفتوگو با مردم، استفاده کند. به اتفاقات این چند ده سال کشور اگر برگردیم، مشاهده خواهیم کرد که تلویزیون همچنان گارد بستهای نسبت به آنچه کلیت جامعه میخواهد که در رسانهای ملی شان نشان داده شود؛ گرفته است. در همین اتفاقات اخیر یکی از چهرههای اصولگرا آرزو کرده بود که کاش به جای تلگرام، تلویزیون را فیلتر کنند! آیا رویکرد کنونی صدا و سیما، با عبرتی همراه است؟
سوم: بازی مرسوم جناحهای سیاسی در کشور اینگونه است؛ زمانی که رقیب در مسند قدرت است تا میتوانند چوب لای چرخ دولت میگذارند؛ برنامه دولت در زمینه اقتصاد، فرهنگ، سیاست خارجی و داخلی را با اعمال فشار به بنبست میکشانند، جناحی که ابزارهای قدرت بیشتری در اختیار دارد در این کار بهتر عمل می کند و طبیعتاً دولت مستقر را بهتر ناکارآمد نشان می دهد؛ طبیعتاً بعد از ایجاد یا القای ناکارآمدی، اعتراضات مردمی برافروخته خواهد شد و مدیریت اعتراضات مردمی و جهت دادن به آنها نیز توسط همین جناحها انجام میشود؛ در روزهای اخیر عبرتی از سوی جناحها هم دیده نمیشود! برخی هنوز در دعوای 88 با سیدمحمد خاتمی و میرحسین موسویاند!
چهارم: تداوم تاکید بیش از حد بر عامل خارجی هم عاملی است که اجازه نخواهد داد، آنگونه که لازم است، مسئولان امر از این اتفاقات درس بگیرند! در حالی که گفتههای پیشین مقامات آمریکایی برای تغییر نظام پیش روی ماست، تلاش عربستان برای کشیدن درگیریها به درون ایران هم در مقابل ماست، نمیتوان گفت که آنان برنامهریزی برای به هم ریختن کشور ندارند، یا از اتفاقات داخلی سوء استفاده نمی کنند؛ اما تلاش برخی برای تاکید تام و تمام بر متغیر عامل خارجی، آدرس غلط دادن به دلسوزانی است که بناست برای مردم و کشور، دست به اصلاحگری بزنند.
پنجم: اگرچه مسئولان دائم میگویند اعتراض حق مردم است؛ اما آیا به ثمر نشستن اعتراض به حق، شایسته مردم نیست؟ آیا مردم فقط حق دارند اعتراض کنند و بروند؟ نباید مسئولان پس از شنیدن صدا اعتراض از یک برنامه جامع اصلاحاتی به نفع مردم و کشور سخن بگویند و برای حصول به چنین کاری برنامه ارائه کنند؟ وقتی صحبتی از اصلاح گری شنیده نمی شود، یعنی عبرتی هم در کار نیست! اعتراض زمانی به معنای واقعی اعتراض است که در نهایت به اصلاح روند معیوب منجر شود؛ در این چند روز آیا صحبتی از برنامه برای اصلاحات در روند اداره کشور، شنیده شد؟ درباره مبارزه با قاچاق؟ فرار مالیاتیها؟ توزیع برابر امکانات کشور؟ برخورداری عامه مردم از مواهب کشور؟ مبارزه با رانت خواری؟ ایجاد شفافیت؟ هیچکس در این چند روز از اصلاحگری هیچ نگفت.
تابناک