بیراه نیست که شیخالرئیس بوعلی سینا کتاب پزشکی خود را «قانون» و اثر فلسفی و عرفانی خود را «شفا» نام نهاده که این شیوه نامگذاری ناظر بر تفاوت مقوله «شفا» و «درمان» است که تفاوتهایی کلان را در امر طبابت رقم میزند.
به گزارش فارس، طبیبان در تاریخ این سرزمین حکیم محسوب شده و رفع امراض و آلام بیماران را «شفا» و از جانب خداوند دانسته و این مهم را در فرایندی ناظر بر کلیت وجودی بیمار دنبال میکردند و به همین سبب بود که هم پزشک و هم بیمار در تمام مقاطع درمان باید اتکال به خداوند و استعانت از ذات باریتعالی را مدنظر قرار داده تحول جسمی را توأم با تغییر و تحول روحی جستجو میکردند.
در ادبیات قدما بیمارستان «شفاخانه» خوانده میشد، چون قدمای ما اعتقاد داشتند که پزشک وسیله و رابطی برای تحقق مقوله «شفا» از جانب خداوند است و این شیوه نگرش به مقوله طبابت باعث میشد که طبیب در تمام احوال و اوقات سعی داشت بر مدار خواست و رضایت حضرت احدیت حرکت کند تا بتواند از الطاف الهی در نجات بیماران بهرهمند شود.
به مرور زمان و با ورود پزشکی تجربی از جهان غرب، مقوله «شفا» جای خود را به «درمان» داد که ناظر بر تظاهرات و علائم بیرونی و کالبدی بود و اگرچه پزشکی تجربی در قرون اخیر پیشرفتهای محیرالعقولی را شاهد بوده، اما گنجینه عظیمی از دانش قدما به فراموشی سپرده شده که در مقوله پیشگیری و شفای درونی گاه بسیار کاراتر از «علامت درمانی» محسوب میشد.
با این وصف، اما همچنان پزشکانی در دوران معاصر وجود داشتند که بنابر تربیت اصیل دینی و شناخت دقیق طب قدیم، همان راه و رسم را در طبابت نوین دخیل کردند و از این طریق هم در درمان امراض توفیقات بسیاری پیدا کردند هم در قلوب مردمان جای ویژه یافتند.
سجاده و تفسیر قرآن در پاویون بیمارستان
از این میان میتوان نامهایی چند را مورد اشاره قرار داد چنانکه دکتر محمد قریب بنیانگذار علم نوین پزشکی کودکان در ایران در پاویون بیمارستان سجاده پهن میکرد و با صدایی دلنواز پیش از شروع کار روزانه تفسیر قرآن میخواند.
او همان کسی بود که تا صبح بر بالین بیمار مینشست تا درمان کامل او را نظارت کند و زمانی به یکی از پزشکان بخش در مورد کودکی بیمار از خانوادهای محروم گفته بود: «تصور کن او فرزند من است و بعد اقدام کن.»
دکتر میرهادی در همدان به واقع مصداق طبیب دوار کوچه و بازار بود و برای مردمان ضعیف و محروم روی پاکت آجیل، قوطی سیگار و پاره کاغذها نسخه مینوشت و همراهش یک کیسه مندرس پارچهای بود که وسایل شخصی خود را درون آن میگذاشت.
حضور در اتاق عمل با پایپوشی از گیوه و آجیده
دکتر هوشنگ راستان در ملایر به حدی سادهزیست و خاکی بود که پیچیدهترین جراحیها را با آجیدهای که در پا داشت انجام میداد.
دکتر توفیق موسیوند استاد جراحی دانشکده پزشکی اتاوای کانادا و مخترع جهانی نخستین قلب مصنوعی از روستای ورکانه همدان راه خود را از چوپانی به رفیعترین قلل پزشکی گشود.
دکتر علیاصغر خدادوست پدر چشمپزشکی ایران توسط جامعه چشمپزشکی آمریکا بهعنوان بهترین جراح پیوند قرنیه در دنیا معرفی شد و بسیاری از بیماران را از نابینایی نجات داد.
پروفسور مجید سمیعی یک مرکز خصوصی بینالمللی علوم اعصاب را که بهاختصار INI نامیده میشود، در مرکز شهر هانوفر آلمان تأسیس کرد و افراد بسیاری در ایران و جهان زندگی خود را مدیون وی میدانند.
دکتر کیوان مزدا هرساله چندین بار برای جراحی رایگان ستون فقرات به ایران میآمد و بسیاری از کودکان را از فلج کامل نجات داد.
ما پزشکان بسیاری داشتهایم که از جیب خود هزینه درمان بیمار نیازمند را پرداختهاند پزشکانی که منشی نداشتند و تابلوی «درمان رایگان برای افراد نیازمند» را در مطب خود نصب میکردند.
اطبایی در تاریخ این کشور وجود داشتهاند که دهها کودک را تحت حمایت خود گرفته و به بالاترین مدارج اجتماعی رساندهاند، ما هنوز پزشکان بسیجی و انقلابی داریم که به دورافتادهترین نقاط کشور میروند و اقدام به درمان افراد نیازمند و محروم میکنند.
ما پزشکی داشتهایم که یکی از مشهورترین ادبا و قرآنپژوهان کشور را زمانی که مبتلا به وسواس تنفسی شد با تبحری خاص درمان کرد چنانکه پس از دریافت هزینه کلان دارو به دلار بعد از ۶ ماه به بیمار درمان شده گفت که داروهای او تنها اثر ذهنی و تلقینی داشته و هزینهای که در راستای اثربخشی افزونتر دارونما دریافت کرده بود را به طور کامل به بیمار بازگرداند.
اتحاد طبیب و بیمار در مقابل بیماری
اینها همان وارثان راستین اطبای حکیم هستند که پا بر جای پای بوعلی سینا نهاده ضمن بهرهمندی از گنجینه عظیم قرون و هزارههای تمدن این سرزمین گاهی فرایند درمان نوین را با یک ترفند کوچک از طب قدما مبتنی بر شناخت طبایع و اخلاط تسریع میکنند و گاه با یک همدردی و همراهی یا تلقین ذهنی قلب بیمار را به شفای خداوندی گرم و امیدوار میسازند و این پزشکان مردمی همان اطبای حاذقی هستند که در فرایند مقابله با بیماری کنار بیمار قرار میگیرند.
تبدیل طبابت به سرمایهگذاری توسط مؤسسات کنکور
باکمال تأسف، اما در این صنف شریف افرادی هم پیداشدهاند که بر مبنای حس رقابتجویی تزریقی از مؤسسات کنکور «طبابت» را نوعی سرمایهگذاری و طعمهای به هر قیمت تصور کرده، دوره تحصیل نسبتاً طولانی را نه مایه پختگی و بارآوری که اسباب تفاخر و طلبکاری از مردم دانسته بهجای آنکه در مقابله با بیماری کنار بیمار قرار بگیرند خود به اصلیترین مانع در حوزه مقابله با بیماری بدل میشوند.
هستند پزشکانی که تمام هموغمشان شرکت در مسابقه اشرافیت و هماوردی با همقطارهای کاسبکاریست که طبابت را تجارت دانسته و گاه اوقات خود را به انبوهسازی گذرانده و گاه مطبهای خود را به مغازه و شرکت خریدوفروش انواع و اقسام محصولات حوزه تجاری پزشکی بدل کرده و بدون توجه به لزوم بهروزآوری دانش و مطالعات خود، برکنار از قافله پرسرعت علم پزشکی به امر تجارت اشتغال داشته و هیچگونه انرژی برای سخن گفتن با بیماران، معاینه دقیق و توجه به سخنان و تذکرات خود بیمار و همراهان وی ندارند و حتی نیازی نمیبینند که در مورد روش انتخابی درمان، عوارض یا مسائل مترتبه بر آن برای بیمار توضیح دهند.
ما از قریبها و میر هادیها به پزشکانی رسیدهایم که بین درمان در مراکز خصوصی و دولتی تفاوت قائل شده با اکراه و اهمالکاری در مورد بیماران ضعیف برخورد میکنند یا اوقات خود را به امور جانبی و سودآور اختصاص داده از درمان بیماریهای سخت پرهیز دارند.
همین روزها دادگاه دو اخلالگر اقتصادی در جریان است که اقدام به واردات غیرقانونی پروتز و ایمپلنتهای اسکلتی قاچاق میکردهاند و با کمال تأسف در این پرونده محصولات با برچسبهای تقلبی به بیماران بختبرگشته فروخته میشده و ۲۲۰ پزشک از این قطعات در ستون فقرات و گردن بیماران مبتلا استفاده کردهاند.
هدر دادن وقت طلایی درمان تا زمان آوردن پول
تعدد شکایات و گلایههای مردم از این سنخ از پزشکان میتواند ناشی از افزایش آگاهی از حقوق و گسترش ابزار اطلاعرسانی هم باشد، اما باز کردن بخیه یک کودک به سبب عدم پرداخت پول، عدم رسیدگی به بیمار اورژانسی تا زمان رسیدن همراهان و آوردن پول، جراحی پای چپ به جای راست، سوزاندن بیمار با ابزار الکتریکی اتاق عمل، رها ساختن بیمار بیپول در خیابان از مصادیق مواردی از اهمال است که در منظر افکار عمومی بهعنوان اشتباهات محتمل قابل توجیه نیست.
صدالبته رسیدگی به قصور پزشکی و تشخیص عمد یا غیر عمد بودن آن بر عهده نهادهای قانونی ذیربط است چنانکه جرم عمدی با سوءنیت، قصد فعلی و قصد جرم همراه است و جرم غیر عمد یا شبه عمد (بدون مسئولیت)، ولی همراه با تقصیر (حرفهای) است و در خطای محض بدون سوءنیت و بدون تقصیر نه قصد فعل و نه قصد جرم وجود دارد.
تفاوت بیمبالاتی، بیاحتیاطی و عدم مهارت
با این وصف بیمبالاتی شامل ترک فعلی است که از نظر علمی و فنی انتظار انجام آن از پزشک میرود، ولی صورت نپذیرفته است. عدم تدارک و تهیه تمهیدات لازم مثل آزمایشها و عکسهای رادیولوژی و عدم انجام مشاورههای لازم و اخذ شرححال و معاینه دقیق قبل از عمل جراحی یا اقدام درمانی یا معاینه نکردن دقیق قبل از بیهوشی همگی بیمبالاتی است.
بیاحتیاطی، اما برخلاف بیمبالاتی جنبه ثبوتی دارد یعنی اینکه فعلی انجامگرفته که از نظر علمی و اصول پزشکی نباید انجام میگرفت؛ لذا پزشک توجه و دقت کافی در امر درمان یا آزمایش را مبذول نداشته یا مرتکب اشتباه و زیادهروی شده و در نتیجه ضرر جسمانی یا روانی برای بیمار ایجاد کرده است. از جمله مثالهای این مورد پاره شدن روده در حین اعمال جراحی شکم، جا گذاشتن وسایل جراحی یا پانسمان در داخل بدن و هرگونه دستکاری نابجا در اعضایی که در مجاورت عضو مورد عمل قرار دارند و یا تجویز دارو بیش از میزان لازم و نظایر آن است.
مورد دیگر که قانون در مورد قصور پزشکی به آن پرداخته «عدم مهارت» است که شامل مواردی میشود که پزشک تبحر علمی و فنی لازم را برای انجام کار بخصوصی نداشته باشد مانند عدم تصمیمگیری بهموقع، نداشتن سرعت لازم برای انجام عمل جراحی و جلوگیری از عوارض قابل پیشبینی.
استفتائات و احکام قصور پزشکی
در استفتایی از مقام معظم رهبری پرسش شده که اگر جان بیمار در اورژانس در خطر باشد و زمان لازم جهت تعیین حساسیت فرد نسبت به دارویی وجود نداشته باشد و با تجویز، بیمار به دارو واکنش داده و دچار عوارض شدید یا مرگ شود مسئولیت کادر پزشکی در قبال این مورد چیست؟
حضرت آقا پاسخ دادهاند: کسی که آن دارو را به بیمار خورانده یا تزریق کرده ضامن است. در موارد ثبوت ضمان اذن بیمار یا کسان وی تأثیری در ارتفاع یا سقوط ضمان ندارد، ولی کسی که در صورت ایراد آسیب به بیمار ضامن است اگر پیش از اقدام بر عمل جراحی یا هر عمل علاجی دیگر از بیمار و یا از اولیای وی برائت ضمان پیشاپیش گرفته باشد در این صورت ضامن نخواهد بود.
بهطورکلی بر مبنای قواعد شرعی «ضمان» اگر پزشک به بیمار و اطرافیان وی متذکر شده باشد که تجویز دارو یا عمل درمانی چه خسارات و عوارض محتملی دارد از وی سلب مسئولیت خواهد شد و در مواردی حتی در صورت به هوش نبودن بیمار یا عدم حضور خویشاوندان باید از نماینده قانونی حاکم شرع اذن اقدام اخذ شود.
برخی از مراجع تأکید دارند که در صورت تزریق و فوت بیمار با اخذ اجازه از پزشک، پزشک ضامن خواهد بود و در صورت عدم کسب اجازه از پزشک، تزریق کننده ضمانت دارد مگر اینکه قبل از اقدام از بیمار و خویشاوندان برائت دریافت شده باشد.
بر مبنای فتاوی مراجع حتی عدم رعایت بهداشت توسط کادر پزشکی بخشهای بیمارستان درصورتیکه موجب ضرر و زیان به بیماران شود و کمتر از حد معمول بودن آن اثبات گردد موجب ضمان است.
در احکام پزشکی عنوانشده که حتی در مواردی که پزشک آگاهی لازم را نداشته باشد و باعث تشدید بیماری یا بروز عارضهای در بیمار شود نیز ضامن خواهد بود.
در فتاوی مربوطه عنوان شده وقتی که امکان تعیین حساسیت یک دارو وجود نداشته باشد استعمال دارو منوط به اینکه احتمال نجات بیشتر از خطر باشد جایز و درصورتیکه احتمال خطر افزونتر باشد استعمال آن جایز نیست مگر اینکه عوارض محتمل به اطلاع بیمار رسانده شود.
به هر روی در این مقال ضمن تأکید دوباره بر شرافت و حرفهای بودن قاطبه پزشکان و اهتمام آنان در درمان هموطنان تأکید میکنیم که لازم است پارهای آسیبهای این حوزه با دقت شناساییشده و بهعنوانمثال عوامل اجتماعی شکلگیری بسترهای تخلف و زیادهخواهی در حوزه طبابت رفع شود چنانکه گاه هر یک از ما در مقام افراد اجتماع، وقتی یک پزشک بخواهد مکانی را از ما اجاره کند با تصور مکانت مالی، بیشترین رقم ممکن را طلب کرده و بهنوعی در اجبار پزشک به دریافت پول بیشتر از بیماران سهیم میشویم و همچنین است قوانین متداخل و مبهم، برخوردهای طلبکارانه و پرخاش و دخالت در حوزههای تخصصی یا حقوق کم کادر درمانی که کندی کار و اصطکاک و عصبیت پزشکان مسئول را در فرایند درمان افزایش میدهد.
همچنین لازم است نظام پزشکی در سطوح کلان از برخی سیاسیکاریها و عدم قاطعیت به سبب اشتیاق برای کسب رأی صنف در دورههای آتی برکنار مانده و چنانکه تاکنون عمل کردهاند استقلال حرفهای خود را حفظ کرده و با دفاع قاطع از بیماران، اعتماد را به جامعه بازگردانده موجبات تشویق پزشکان حاذق و شریف کشور را فراهم آورند.
در پایان اطبای گرانقدر و شریف کشور را به این نکته توجه میدهیم که شیخالرئیس بوعلی سینا کتاب پزشکی خود را «قانون» و اثر فلسفی و عرفانی خود را «شفا» نام نهاده و این شیوه نامگذاری قطعاً یادآور اهمیت تکلیفمداری و استعانت از سنتها و قوانین الهی در مقوله شفای بیماران است.