بلاغ، سالهای متمادی است سرزمین ما، با معضلی به نام قاچاق چوب روبرو است، این موضوع انگار بخشی از فرهنگ عامۀ ما شده است، البته بخشی مخرب و نامتوازن. آنقدر این پدیدۀ مذموم در رگ و پی جنگلهای ما ریشه دوانیده که حتی در اشعار و موسیقی فولکلور هم جای خود را باز کرده است.
بیکاری جوانان، عدم مدیریت صحیح بر جنگلها، نبود نظارت، خریداران دست به نقد چوب قاچاق یا هر عامل دیگری که برای این کار وجود داشته باشد، توجیه مناسبی برای قطع اکسیژن و نابودی پوشش زیبای سرزمین ما نیست.
جنگلهای هیرکانی میراث چند میلیون سالۀ ما شمالیها است. میراثی گرانبها که نه تنها ما اهالی شمال ایران از آن بهرهمند هستیم بلکه این جنگل ارزشمند متعلق به همۀ جهان و کل بشیریت است.
اندوختهای ارزشمند و با اهمیت که ذخیرهگاه زیستی و جانوری مهمی برای آیندۀ دنیا است، ولی عدهای سودجو به خاطر منفعت شخصی تیشه به ریشۀ آن زدهاند و انگار میراث پدری خود را به آتش میکشند.
دهۀ هشتاد و نیمۀ اول دهۀ نود، اوج حملهها به جنگلهای منطقه بود. عدهای با مجوزهای مختلف و تعداد بسیاری بصورت قاچاق به جان درختان کهنسال و با ارزش افتادند و چه جنایتها که نکردند.
به عمق جنگلهای سرسبز مازندران که سر بزنی انگار طرحهای احداث اتوبان در حال اجرا است. عبور کامیونهایی که تنۀ بیجان درختان را حمل میکنند دل هر علاقمند به زندگی را به درد میآورد.
آش آنقدر شور شد که طرح تنفس ده سالۀ جنگلهای شمال کشور به تصویب و اجرا رسید، البته این طرح هم آنقدر بیبرنامه و از سر بازکردنی بود که دهها سئوال را با خود به همراه آورد، ولی آنچه به عنوان مهمترین دستاورد این طرح به چشم میآید افزایش قاچاق چوب و قطع بی رویه درختان مظلوم این منطقه است.
صنایعی که مواد اولیۀ آنها چوب است نمیتوانند فعالیت خود را متوقف کنند، بهره برداری از جنگلها هم ممنوع است. پس چگونه باید مواد اولیۀ خود را تأمین کنند؟ واردات چوب با قیمت بالای ارز و یا قاچاق چوب؟. اینگونه شد که سیل سودجویان به سمت جنگل به راه افتاده و وانتهایی که در هنگام خواب مردم، چراغ خاموش جادههای جنگلی را زیر چرخهای خود میلرزانند.
جنگل با ارزش هیرکانی این روزها حال خوبی ندارد، بلایی که به جان شارستانها افتاد، بلایی که عدهای بر سر راشهای منطقه آوردند، سرخ دارها و ملجهایی که در حال محو شدن هستند.
رشد قارچ گونه ویلاها و ابر ساختمانهایی که همه میدانند صاحبشان چه کسانی هستند و هجوم قاچاقچیان در روزهای ممنوعیت بهرهبرداری از جنگل، از جمله تلاشهای ما برای از بین بردن این موهبت الهی است که انگار تا از مازندران یک کویر لوت نسازیم ول کن نیستیم.