ورود هواپیماهای آمریکایی به مهرآباد
فارس نوشت: حدود چند هفته پیش بود که یک فروند هواپیمای جت «بمباردیر» با رجیستر آمریکایی (رجیستر آن با حرف N آغاز شده است) در فرودگاه مهرآباد فرود آمد و یک روز بعد از مهرآباد به مقصد خود پرواز کرد. این هواپیمای بمباردیر به علامت ثبت N28ZD وارد مهرآباد شده بود. به تازگی نیز هواپیمای بوئینگ ۷۳۷ با علامت ثبت N30ISR (امریکا) وارد فرودگاه ایران شده است. در مورد سرنشینان این پروازها، دلیل حضور آن در ایران و اینکه به چه دلیل یک پرواز بینالمللی در فرودگاه مهرآباد به زمین نشسته است، ابهاماتی رخ داد و پیگیریها در این چند هفته از مسئولان صنعت حمل و نقل هوایی بیجواب ماند و همگی به اتفاق مایل نبودند در اینباره اظهار نظر کنند...شنیدهها حاکی از آن است که این هواپیماها متعلق به یک شرکت آمریکایی اما در اجاره سرمایهگذار هندی و حامل تاجر هندی و همراهانش بوده است که برای تجارت، سرمایهگذاری و مذاکرات اقتصادی به ایران (تهران و تبریز) سفر کرده است.
امیر خجسته، رئیس فراکسیون مبارزه با فساد اقتصادی و اداری و شفافسازی مجلس از بازداشت 3 نفر از وارد کنندگان غیر قانونی ۶۴۰۰ خودرو خبر داد. به گفته وی 3 نفر دیگر برای مراجعه به مقامات قضایی احضار شدهاند.
استفاده از بازیکنانی با ملیتهای دیگر در تیمهای ملی رقابتهای جام جهانی را ناعادلانه کرده است
علی مطهری در یادداشتی اینستاگرامی با عنوان «بیعدالتی در جام جهانی فوتبال» نوشت: در میان تیمهای شرکتکننده در جام جهانی فوتبال، تیمهایی را میبینیم که از بازیکنانی با ملیت دیگر استفاده میکنند به این بهانه که تابعیت آن کشور را دارند. این قضیه رقابت بین ملتها را مخدوش و ناعادلانه کرده است. مثلاً تیم فرانسه که در آن تعداد قابل توجهی از ملیتهای آفریقایی در آن حضور دارند در واقع تیم ملی فرانسه نیست بلکه تیم فرانسه و مستعمرات آفریقایی سابق اوست. این مطلب را با شدت کمتری میتوان درباره تیمهای آلمان و بلژیک نیز صادق دانست.
دلیل حضور علی لاریجانی غیبت احمدینژاد بود؟/ روحانی باز هم نیامد
اعتمادآنلاین نوشت: جلسه امروز مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزار شد و در کنار غیبت حسن روحانی، آیتالله آملی لاریجانی و محمود احمدینژاد؛ حضور علی لاریجانی مورد توجه رسانهها قرار گرفت...محمود احمدینژاد رییسجمهور سابق جزء افرادی است که معمولا حضور و غیبتش در جلسات مجمع مورد توجه رسانهها قرار میگیرد. امروز هم او حضور نداشت و همین غیبت و البته حضور علی لاریجانی، رییس مجلس شوای اسلامی بعد از مدتها تحلیلها و گمانهزنیها را درباره اختلافات این دو را قوت داد. گفته میشود یکی از دلایل غیبت روسای قوا به دلیل حضور احمدینژاد در جلسات مجمع تشخیص است. جلسه امروز مجمع درحالی امروز برگزار شد که محمدباقر نوبخت مهمان این جلسه بود تا احتمالا از وضعیت اقتصادی کشور و اقدامات دولت در این زمینه گزارش دهد. ایراهیم رئیسی و مصطفی میرسلیم رقیبان انتخاباتی روحانی هم که معمولا در این جلسات حاضر هستند امروز هم پای ثابت جلسه مجمع بودند.
جزئیات دستگیری یک نفوذی در شهرداری تهران
تابناک نوشت: از قرار معلوم فردی با جعل عناوین امنیتی و با ادعای ارتباط با نهادهای اطلاعاتی و امنیتی در شهرداری تهران نفوذ کرده بوده است و البته توانسته ارتباطات گسترده ای با معاونان، مدیران ارشد، شهرداران مناطق و حتی برخی اعضای شورای شهر برقرار کند... چرا باید مدیران عالی شهرداری، اعم از معاونان، مدیران کل و شهرداران مناطق و همچنین برخی از اعضای شورای شهر که گفته می شود توسط فرد دستگیر شده مورد باجگیری و اخاذی قرار گرفته اند، باید بواسطه ادعای یک فرد مبنی بر ارتباط با نهادهای اطلاعاتی و امنیتی، تن به درخواست های خلاف قانون بدهند؟
حاشیه های ریاست بر شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان
حجتالاسلام محسن رهامی عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در گفتگو با تسنیم، درباره نظر اخیر کرباسچی مبنی بر جایگزینی عبدالله نوری بجای عارف در شورای سیاستگذاری و پارلمان اصلاحات، گفت: این نظر شخصی خودشان بوده و در شورای عالی سیاستگذاری چنین چیزی مطرح نیست. حجتالاسلام رهامی گفت: توانایی عبدالله نوری قطعی است اما نباید این مسئله منجر به ضعیف شدن جایگاه عارف شود...متاسفانه احساس میشود دوستان مسئلهشان شخصی است تا اینکه نظر اجماعی و جمعی بدهند.
ادامه بحث لزوم تغییرات در کابینه
الیاس حضرتی عضو فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با تسنیم، با اشاره به ترمیم تیم اقتصادی دولت گفت: با توجه به نابسامانیهای اقتصادی اخیر لازم است که تیم اقتصادی دولت تغییر رویه جدی نسبت به عملکرد اقتصادی خود داشته باشد.
غلامرضا ظریفیان، فعال سیاسی اصلاح طلب هم گفت: تغییر در دولت باید بر اساس ارزیابی دقیق و نگاه به آینده باشد نه به صورت نمادین یا با فشار اجتماعی. البته فقط تغییر کارگزار کافی نیست زیرا با توجه به شرایط ویژه کشور باید در کنار تغییر کارگزار، تغییر سیاست هم دیده شود. مهمترین بخشی که میتوان برای تغییر به آن اشاره کرد بخش اقتصادی دولت است. هرچند مشکلات اقتصاد ایران صرفا به دلیل مسائل اقتصادی نیست و اقتصاد کشور به شدت تحت تاثیر اقتصاد سیاسی و سیاست قرار دارد. بنابراین ممکن است در عرصه سیاسی هم دولت نیاز به تغییر داشته باشد، من معتقدم این تغییرات باید سنجیده و با نگاه به آینده باشد.
امیر محبیان در مصاحبه با نامه نیوز می گوید: به گمانم دولت باید به نظرات تخصصی کارشناسان توجه بیشتری کند... زمان دولت اصلاحات نیز همین را میگفتند که دولت اختیارات ندارد ولی همانها وقتی احمدینژاد سرکار آمد گفتند احمدینژاد دیکتاتوری میکند. اینها باهم تعارض دارد. مشکلات روسای دولت آن است که از تمام ظرفیتهای خود استفاده نمیکنند؛ مهمترین ظرفیت آنها مردم است. نظام سیاسی عقلا از کارآمدی دولتها نفع میبرد حالا ممکن است افرادی یا جریاناتی ابتدا مخالفت کنند اما اگر به ارزش کار خود واقفید محکم جلو بروید نتایج کار اگر مثبت باشد مقدمات توجیه میشود. دولت آقای روحانی هم به نظرم از کمتحرکی رنج میبرد. از مردم بپرسید که چند نفر از وزرا را میشناسند فکر میکنم دو سه نفر را بیشتر نام نمیبرند... اصولگرایی با پیوندهای خود با قدرت و حاکمیت راضی میشود و نیازی به گسترش پیوند با مردم و خواستهای آنها نمیبیند، مگر هنگام گرفتن رای. این نقص بزرگی برای یک جریان سیاسی است. جریان اصولگرایی ریشههای قوی اجتماعی داشت اما این ریشهها بهدلیل نقصی که گفتم دائما تحلیل رفت...
مرتضی مبلغ فعال سیاسی اصلاحطلب به ایلنا گفت: نفس تغییر در شرایط بحرانی یک پیام مثبت را به جامعه انتقال میدهد. بالاخره شرایط فعلی عوامل مختلفی داشته که یکی ناکارآمدی مدیران و تیم اقتصادی بوده که البته بعضی افراد تندرو میخواهند همه عوامل را تقلیل داده و فقط ریشه مشکلات را متوجه دولت بدانند. پس همین که یک تغییر اعمال شود، جامعه احساس میکند یک حرکت اساسی در شرف وقوع است. منتها این لازم است اما کافی نیست و کفایت به این است که به سرعت برخی از سیاستهایی که منجر به کاهش التهابات میشود و اعتماد بخش است و مردم احساس کنند گشایشی صورت گرفته است صورت پذیرد.
محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان؛ با اشاره به برخی خبرهای روزنامه اصلاح طلب مبنی بر فشار حزب کارگزاران سازندگی به روحانی برای ترمیم کابینه اظهار داشت: حزب کارگزاران هیچ نسبت تنگاتنگ، رسمی و تعریف شدهای با شخص رئیس جمهور ندارد. جهانگیری هم به دلیل حضور در کابینه دولت روحانی به عنوان معاون اول رئیس جمهور فعالیت حزبی خود را متوقف کرده است...حزب کارگزارن هیچ نقد و نظر و فشاری به روحانی ندارد... اگر تشخیص رئیس جمهور بنا بر تغییر کابینه دوازدهم باشد حتما آن را متحول خواهد کرد... تغییرات احتمالی در تیم اقتصادی کابینه روحانی را به مصلحت دولت نمی دانم به دلیل آنکه گرفتاری ما در حوزه اقتصاد و مدیریتی خیلی به افراد برنمی گردد بلکه نحوه دیدگاه ها و نگرشهای مدیریتی باید اصلاح شود.
جواد امام، فعال سیاسی اصلاح طلب در خصوص تغییرات در کابینه گفت: نبودن برخی از مدیران بهتر از بودنشان است؛ کسانی باید به میدان وارد شوند که توانایی هزینه شدن دارند... متاسفانه شاهد هستیم که تیم اقتصادی دولت با همان دست فرمان دولت اول حرکت میکند و شاخصهای مدیریتی دولت همان شاخصهای دولت اول است. باید گفت که با حضور آقای نوبخت و متاسفانه دست فرمان آقای واعظی، دولت راه به جایی نمیبرد... واعظی مانند سایر اعضای دولت به پایگاه رای بیست و چهار میلیونی بیتوجه هستند.
عضو تاثیرگذار مذاکرات حفظ برجام
روزنامه ایران نوشت: دست راست محمدجواد ظریف در مذاکره با مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و عضو جدید و تاثیرگذار تیم مذاکره کننده ایران در کمیسیون مشترک برجام این بار کسی نبود جز لعیا جنیدی، معاون حقوقی رئیس جمهوری ایران. این اولین بار بود که یک زن ایرانی پشت میز مذاکرات برجامی مینشست. گفتوگوهایی که در این دوره بر بسته پیشنهادی اروپا برای حمایت از برجام در برابر اثرات خروج امریکا از برجام و تحریمهای اعمالیاش متمرکز بود و جنیدی با داشتن تخصص فوق دکترا در حقوق تطبیقی و داوری تجاری بینالمللی از دانشگاه هاروارد میتوانست اثربخشی پیشنهادهای اروپا در مقابله با تحریمها را ارزیابی کند. بر همین اساس حضور او در این دور از مذاکرات نه تنها حضوری نمایشی نبود که بالعکس در نهایت اهمیت قرار داشت.
روزنامه آرمان هم نوشت: با حضور لعیا جنیدی در تیم مذاکرات هستهای شاید دیگر نتوان از عنوان مردان هستهای ایران استفاده کرد و باید عبارتی جایگزین آن کرد. البته هنوز مشخص نیست که آیا جنیدی قرار است عضو ثابت مذاکرات باشد یا تنها در سفر اخیر تیم مذاکره را همراهی کرده است.
دعوای درون جناحی و انتخاب الیاس حضرتی
دیروز جمعه جلسه شورای مرکزی حزب اعتماد ملی برگزار شد و آن گونه که اعضای شورای مرکزی میگویند، در این جلسه الیاس حضرتی نماینده تهران و مدیر مسئول روزنامه «اعتماد» به عنوان «قائم مقام اعتماد ملی» انتخاب شد. مسئولیتی که از ابتدای تاسیس حزب «اعتماد ملی» به عهده رسول منتجبنیا بود.
روزنامه ایران نوشت: در تمام این سالها، رسول منتجب نیا به تعبیر خود با پرچم نیمه افراشته، «اعتماد ملی» را هدایت میکرد. این حزب اگرچه از دوران سختی جان به سلامت برد و مانند مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی منحل نشد، اما در یک سال گذشته با اختلاف و دودستگی درونی تهدید شد. اختلافاتی که به دو بار استعفای مهدی کروبی و رسول منتجب نیا انجامید و در کنگره یک ماه پیش این حزب بروز و ظهور یافت. زمانی که داد و قالها باعث تنش شد و کنگره ناتمام ماند...{اما} رحمتالله بیگدلی عضو شورای مرکزی اعتماد ملی به ایرنا گفت: جلسه روز جمعه یک نشست کاملاً غیرقانونی و کلیه مراتب آن برخلاف اساسنامه حزب اعتماد ملی بوده است و بسیاری از اعضای شورای مرکزی از جمله اینجانب بهدلیل غیرقانونی و مغایر اساسنامه بودن، در آن شرکت نکردیم. بیگدلی افزود: این افراد با دعوت الیاس حضرتی و با امضای رئیس شورای اجرایی توسط ایشان و با فشارهای مختلف و قسم و آیه و به نوعی فریب و بدون اینکه طبق اساسنامه دستور جلسه قبلاً اعلام شده باشد، به جلسه دعوت شده بودند.
شرق هم نوشت: به نظر میرسد که دایره اختلافات در حزب اعتمادملی وسیع بوده و مشخص نیست که طرفین این اختلاف بالاخره به کدام نظر یا حرف تعیینکننده تمکین خواهند کرد تا اختلافات کنار گذاشته شود.
آرمان نوشت: ساعتی پس از اعلام قائم مقامی حضرتی، رئیس شاخه جوانان حزب اعتماد ملی گفت: ما منتظر تایید یا رد این تصمیمات توسط دبیرکل هستیم و امیدواریم ایشان که خود قربانی تصمیمات مهندسی شده بودند در مقابل این کودتا بایستند. مهدی مازنی ادامه داد: در حزب شایعه شده که آقای جبارزاده به آقای حضرتی چراغ سبز نشان داده که «هر کاری خواستید انجام دهید؛ ما دخالتی نمیکنیم». این موضوع اگر صحت داشته باشد نشان دهنده این آن است که ایشان صلاحیت تصدی پست معاونت سیاسی وزیر کشور را ندارد. مازنی گفت: دبیرکل جوانان حزب را خط شکن خوانده بود و همواره پشتیبان جوانان بود. جوانان حزب قطعا در برابر زیاده خواهیها میایستند و اجازه نمیدهند قانونشکنان آب خوش از گلویشان پایین برود. مازنی انتخاب حضرتی بهعنوان قائم مقام را کودتا دانست و گفت دو تن از اعضای حزب اعتماد ملی که در شورای شهر حضور دارند به برخی از اعضای حزب وعده پست و مقام در شهرداری دادهاند. متاسفانه حزب اعتماد ملی تبدیل به بنگاه معاملات پست در شهرداری شده و این اتفاق به حیثیت دبیرکل و حزب آسیب جدی زده است. همچنین یک عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی گفت: جلسه جمعه رسمیت نداشت. البته آنها ادعا دارند که دبیرکل وظایفش را به شورای مرکزی تفویض کرده است که حرف غلطی است. به دلیل اینکه شورای مرکزی دبیرکل را انتخاب میکند و دبیرکل نمیتواند برای شورای مرکزی تعیین تکلیف کند.
تسنیم هم نوشت: ریشه اختلافات در اعتماد ملی به سال 94 و حضور این حزب در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان برمیگردد. در آن برهه برخی از اعضای شورای مرکزی با مرکزیت منتجبنیا که اعتقادی به شورای سیاستگذاری با ریاست عارف نداشتند با همکاری اعتماد ملی با این شورا اعلام مخالفت کردند... ولی طیف دیگر حزب که شامل نزدیکان الیاس حضرتی میشدند، معتقد بودند که برای حضور در رقابتهای انتخاباتی، ضمن همکاری با دیگر احزاب حاضر در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، باید در شورای سیاستگذاری که توسط رئیس دولت اصلاحات تشکیل شده بود، حضور داشته باشند.
ستیز چپ پوپولیست و چپ پراگماتیست
فرهیختگان نوشت: شکست ایده اصلی همگرایی با غرب برای اداره کشور، بدلشدن به یک دولت بیپروژه و نزول موقعیت سیاسی-اجتماعی، سه فکت مهم فضای سیاسی این روزهای کشور است که جریانها و گروههای سیاسی سعی میکنند اوضاع خودشان را با این واقعیتها روزآمد کنند. بدیهیترین پیامد این واقعیتها تشدید شکاف میان راس و بدنه حامیان، سنگینکردن ترافیک با طرح مکرر پروژه عبور و مرور و به تبع آن ایجاد صفبندی جدید در عرصه سیاسی کشور است که بهمرور در حال شکلگیری است... اگر مجموعه اعتدال و توسعه که در دولت دوم روحانی نقششان پررنگتر هم شده است در کنار بخشی از کارگزاران سازندگی را –بهرغم اختلافهایی که با هم دارند- یک سر طیف بدانیم اتحاد ملت و مشارکتیهای سابق و اصلاحطلبان رادیکال سر دیگر طیفبندی را شکل میدهند، باقی اصلاحطلبان را هم میتوان به فراخور موقعیت خود و نسبتشان با دولت روحانی در جایی میان این دو طیف جایابی کرد... ستیز و جدال آتی در بدنه حامیان سابق و لاحق دولت، ستیز بین پراگماتیسم حاد تکنوکراتها و پوپولیسم چپهای تند است، تکنوکراتها چپهای تند را پیشتر پوپولیسم خواندهاند و بر تندروی آنها صحه گذاشتهاند، اما شاید چپهای تند هم تکنوکراتها را پوپولیستهایی حرفهای و عمیق بدانند که میخواهند از یک ایده شکستخورده صیانت کنند و در مناسبات سیاسی گران بفروشند، قرائت طرفین این ستیز از یکدیگر حتما مهم است، اما مهمتر از آن این است که این ستیز صفبندی انتخاباتی آتی دو طرف را چگونه شکل میدهد؟ آیا هر دو مجبور میشوند به سمت گزینهای پراگماتیستتر و راستتر حرکت کنند؟
تحلیل پیشنهاد اروپا برای حفظ برجام/ بسته اروپا پر از خالی بود
کیهان امروز نوشت: اتحادیه اروپا پس از پایان نشست مشترک کمیسیون برجام، بیانیهای 10 بندی منتشر کرد. با مرور بندهای 10 گانه بیانیه اتحادیه اروپا میبینیم که این بیانیه از فقدان تضمین برای حفظ برجام در مقابل عهد شکنی و کارشکنی آمریکا رنج میبرد. تکرار ادبیات کلی و مبهم و شعار زده بدون ارائه تضمینهای مشخص درباره مواخذه آمریکا در شورای امنیت و نحوه مقابله با تحریمهایی که عملا برجام را از بین میبرد، همچنان مشکل اروپاییها در ادعای پایبندی به برجام است...هنوز خبری رسمی از محتوای بسته راهکارهای عملی اروپا برای حفظ منافع ایران از برجام منتشر نشده است ولی با استناد به اظهارات روحانی و ظریف و عراقچی، این بسته نتوانسته درخواستهای ایران را تامین کند به نحوی که روحانی آن را مایوسکننده خوانده و گفته که بسته مزبور دربرگیرنده همه خواستههای ایران نیست...آنچه از ظاهر امر برمیآید اینکه در بسته پیشنهادی ارائه شده راهکار عملیاتی و شیوه مشخصی برای ادامه همکاریها وجود ندارد و یک سری تعهدات کلی در حد بیانیههای سابق اتحادیه اروپا عنوان شده است.
کوچه 22میلیونیورویی
شرق نوشت: اولی 14 میلیون یورو ارز گرفته است و دومی 8.8 میلیون یورو. این 22.8میلیون یورو، دریافتی دو شرکت واردکننده کاغذ، دو برابر مجموع ارز دریافتی 20 شرکت دیگر واردکننده کاغذ است و البته یک تفاوت اساسی با آنها دارد؛ هیچکس در بازار کاغذ کسانی را که دو برابر همه بازار، ارز برای واردات کاغذ روزنامه گرفتهاند، نمیشناسد. 22 میلیون یورو ارز دولتی برای واردات بیش از 30 هزار تُن کاغذ؛ کاغذی که خبری از آن نیست، مطبوعاتی که دنبال کاغذ لهله میزند و واردکنندهای که هرچه بیشتر به دنبالش گشتیم، بیشتر تعجب کردیم. نهتنها برخی از این شرکتها هیچ ردپایی در بازار کاغذ ندارند، بلکه بر اساس برخی شنیدهها، از تعرفه پایین واردات کاغذ بهعنوان کالای حیاتی، سوءاستفادههایی نیز شده است و حتی شنیده میشود برخی به اسم کاغذ تحریر و روزنامه، اجناسی مانند کاغذدیواری وارد کشور کردهاند؛ ادعایی که جز با ورود جدی دستگاههای نظارتی به بحث واردات کاغذ، نمیتوان آن را صحتسنجی کرد. هنگامی که چند شخص گمنام موفق میشوند دههابرابر شناختهشدهترین شرکتهای واردکننده کاغذ، ارز دولتی بگیرند، این سوال مهم پیش میآید که آیا بهراستی همه آنچه در بحث واردات کاغذ اتفاق افتاده، نتیجه بیتوجهی یا سهلانگاری برخی بوده و همای سعادت کاملا اتفاقی بر دوش مستاجران چندماهه یکی از خاصترین کوچههای تهران نشسته یا ماجرا چیز دیگری است... هانا تجارت پرلیت و خدمات پشتیبانی صنعت ساحل پرشیا، دو شرکتی هستند که بیشترین ارز را برای واردات کاغذ روزنامه دریافت کردهاند. مجموع دریافتی آنها 60 درصد کل ارز تخصیصدادهشده به واردکنندگان کاغذ است و با یک محاسبه سرانگشتی میتوان نشان داد اگر این ارز به کاغذ روزنامه تبدیل میشد، نهتنها بحران فعلی کاغذ روزنامه در کشور حل میشد، بلکه حداقل مصرف سه ماه مطبوعات کشور از این طریق تامین میشد. این دو شرکت، اما هرچه هستند در دنیای واقعی چیزی جز دو نام نیستند... با یکی از فروشندگان عمده بازار که صحبت میکنیم، در جواب سوال ما بهسرعت میگوید: «دیگران هم همین سوال را پرسیدهاند. نه، اسم این شرکتها را نشنیده بودم». وقتی نام اعضای هیئتمدیره شرکتها را نیز برایش میخوانیم، باز هم میگوید تابهحال این اسامی به گوشش نخورده و تاکید میکند 30 هزار تُن کاغذ اینقدر زیاد است که امکان ندارد وارد کشور شده باشد و فروشندگان از آن بیخبر باشند... از این دو شرکت دو آدرس در آگهیها وجود دارد؛ دو آدرسی که به معمای ما رنگوبوی تازهای میدهد... در آدرس اولی که از این شرکتها وجود دارد، نه ردپایی از آنها وجود دارد نه همسایهها خبری از وجود چنین شرکتی در این مکان دارند. آدرس دوم، اما از همان روی کاغذ وسوسهکننده است؛ واحدی در نزدیکی بلوار میرداماد که البته حالا خالی از سکنه است... چرا این شرکت دقیقا در کوچه بانک مرکزی و دیواربهدیوار آن قرار دارد و هم آشکار میکند که این افراد، اگرچه در بازار کاغذ ناشناس هستند، اما به نظر میرسد در بانک مرکزی چندان غریبه نبودهاند.
همایون امیرزاده، مشاور اجرائی معاونت فرهنگی وزارت ارشاد می گوید: من بهعنوان نماینده وزارت ارشاد در تمام جلسات مربوط به کاغذ در وزارت صنعت، اتاق بازرگانی و جلسات فرعی هیئت دولت حاضر بودهام و علاوه بر بنده واردکنندگان و مصرفکنندگان کاغذ هم در این جلسات حاضر بودهاند و هیچکدام از ما هرگز اسامی برخی از شرکتهایی که هفته گذشته منتشر شدهاند و ارز کلانی هم برای واردات کاغذ دریافت کردهاند نه شنیدهایم و نه در جلسات دیدهایم. این افراد بههیچوجه شناختهشده نیستند و در بازار کاغذ وجود خارجی ندارند. موضوع مهم برای ما این است که اگر این میزان واردات واقعا انجام شده است، الان این کاغذها کجا هستند و چرا کسی از آنها خبر ندارد.
واکنش ها به نامه سردار سلیمانی
حمید رسایی، بعد از انتشار نامه سردار سلیمانی در توبیتی نوشت: «به تاریخ که نگاه میکنم امثال اشعث کندی و ابوموسی اشعری یک عمر به امام علی خون دل دادند. یکی، دو بار هم در حرف و نه در عمل، مواضع درست داشتند اما مالکاشتر برای دستبوسی از آنها دستپاچه نشد».! .... شرق نوشت: واکنشها به نوشته رسایی آنقدر زیاد بوده که او در توییت دیگری بهنوعی مجبور به اصلاح نوشته قبلی شده است. او در توییت دوم ضمن بازنشر توییت قبلی مدعی شده که انتقاد او به ادبیات نامه بوده است نه اصل نامه! رسایی نوشته است: «این توییت نه در انتقاد از اصل نامهنگاری حاج قاسم سلیمانی و حمایت از مواضع آقای روحانی بلکه انتقاد از ادبیات وی و بهکاربردن واژه دستبوسی برای کسی است که با یک دستش برجام را به مردم و انقلاب تحمیل کرد و با دست دیگرش در حال تحمیل FATF است». نکته جالب اما این است که رسایی توییت دوم خود را با هشتگ «حمایت از هاشمی» و «حمایت از لاریجانی» منتشر کرده است!
روزنامه اعتماد نوشت: سردار سلیمانی که نام او از زمان مقابله با داعش بیش از گذشته بر سر زبانها افتاد بارها ثابت کرده است که چهرهای سیاسی نیست و همواره تلاش دارد تا در راستای منافع ملی قدم بردارد. نامه اخیر او نیز حاکی از آن است که اگر کشور در تنگناهای سخت قرار گیرد قوای نظامی از دولت منتخب مردم برای پیشبرد اهداف همانطور که تا امروز حمایت کرده از امروز به بعد نیز حمایت میکند؛ حمایتی که خبر از وجود وحدت در میان سران تصمیمگیر کشور میدهد و این زنگ خطری جدی برای تندروها است چرا که آنها همواره بر طبل انشقاق کوبیدهاند بر همین اساس نمیتوانند وضعیت اتحاد را تحمل کنند و برای بر هم زدن این اتحاد دست به هر کاری خواهند زد... توییت رسایی از این جهت هتاکانه بود که در آن روحانی را به اشعث کندی تشبیه کرد. اشعث در جنگ صفین، چه در جنگیدن و چه در مذاکرات حکمیت نقش موثری داشت و از کسانی بود که حضرت علی(ع) را مجبور به پذیرش حکمیت و انتخاب ابوموسی اشعری به عنوان حکم اهالی عراق کرد. بر همین اساس روایات شیعی وی را «یک خیانتکار دیرینه» قلمداد میکنند. حال اینکه رسایی بر اساس کدام سند و مدرک به راحتی نفر اول اجرایی کشور را به خیانتکاری متهم میکند، مشخص نیست.
عباس سلیمینمین، تحلیلگر مسائل سیاسی در مصاحبه با تسنیم اظهار داشت: متاسفانه برخی گروهها و جریانات در درون طیف اصولگرا وجود دارند که نه تنها تحلیل درستی از شرایطی کنونی ندارند بلکه شرایط کنونی را بهترین فرصت برای عبور از دولت کنونی میدانند. طبیعتا ما در این زمینه یک ضعف اساسی در تحلیل میبینیم. ما در شرایطی نیستیم که بی ثباتی در دولت را ایجاد کنیم بلکه در کوتاهمدت باید یک انسجام در کشور داشته باشیم...واکنشهای اخیر به نامه سردار سلیمانی ناشی از کج بینی یا ناقص بینی مسائل منطقه و جهان است که توسط برخی افراد که به ناحق در جایگاه تبیینگری برای نیروهای اصولگرا قرار گرفتهاند، مطرح میشود. نیروهایی که بیشتر با هیجانات جوانان را به خود جذب کردهاند و ذائقه برخی نیروهای اصولگرا را تغییر دادهاند. نامه سردار سلیمانی پاسخی است به یک ضرورت تاریخی است. مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در پایان تاکید کرد: این سردار سلیمانی، همان سردار سلیمانی است که 2 ماه پیش بر سر یک موضعی که آقای روحانی به اتخاذ کرده بود شجاعانه در یک جلسه رسمی موضع گرفت و آقای روحانی مجبور به عذرخواهی شد و امروز همان مواضع انقلابی را به شکل دیگری اتخاذ کرده است.
رهبری دستور دادند
روزنامه آرمان نوشت: محسن هاشمی کم صحبت میکند اما آن زمان لب به سخن باز میکند که از درستی اخبار خود مطلع باشد مانند پنجشنبه که خبر داد پرونده قائم مقام قالیباف به دستور رهبری در حال پیگیری است... وی با بیان اینکه این پرونده بنا به دستور مقام معظم رهبری از سوی سرلشگر باقری رئیس ستاد کل در حال پیگیری است، گفت: تا آنجایی که خبر دارم گروهی در نیروهای مسلح و دادسرای نظامی قوه قضائیه مشغول به بررسی ابعاد این پرونده هستند که به نتایجی نیز رسیدند به گونهای که منجر به دستگیری حدود پنج نفر شد که برخی با وثیقه آزاد و برخی هنوز در زندان هستند.
پیشنهاد یک چالش به مسئولان کشور!
حجت الاسلام محمدرضا زائری در روزنامه خراسان نوشت: ... تا زمانی که مسئولان در خودروهای شیشه دودی می نشینند و پشت درهای بسته جلسه تشکیل میدهند و عبارات تعارف آمیز می گویند و میشنوند محال است که حس و حال مردم را درک کنند و تا زمانی که از اطرافیان خود کلمات دلپذیر و سخن های شیرین می شنوند هرگز تلخی ناسزاها و فریادهای مردم را درنخواهند یافت.شاید بزرگ ترین عبادت و مهم ترین خدمت مسئولان کشور در ماه های آینده این باشد که چالش حضور در جامعه را بپذیرند و بدون محافظ و راننده و دور از دفتر و دستک حداقل به مدت چند ساعت قدم در کوچه و خیابان و اتوبوس و مترو بگذارند.آن وقت چیزهایی را خواهند دید که تاکنون ندیده اند و چیزهایی خواهند شنید که تاکنون نشنیده اند و چیزهایی در خواهند یافت که هرگز به ذهن و فکر هیچ رئیس و مدیری خطور نکرده است!