معجزه یا فاجعه؟

علیرضا خانی
کد خبر: ۴۰۹۰۱
تاریخ انتشار: ۰۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۰۸:۴۱ 30 May 2015
تردید نکنید در هیچ کشوری از کره زمین روزنامه ها تا بدین حد درباره «بنزین» خبر، مقاله، گزارش، تحلیل و مصاحبه منتشر نکرده اند.
دست کم سه دهه است که موضوع پیوسته و لاینقطع مورد اقبال رسانه های دیداری و شنیداری و صوتی و تصویری و کاغذی و اینترنتی، سوخت و علی الخصوص بنزین است. متولیان امر، اعم از مجلس و دولت و نخبگان سیاسی و فکری جامعه از همین رخداد باید به این نتیجه رسیده باشند که این امر، فی حد ذاته اتفاقی «غیرطبیعی» است.

اگر بیش از 30 سال است که «سوخت» موضوع اول رسانه ها و مسئولان و مردم است، حتماً در کار «اداره» امور سوخت مشکل اساسی وجود دارد اما این چه مشکلی است که سه دهه وقت و انرژی مسئولان قوه مقننه، مجریه، کارشناسان نفتی، فعالان اقتصادی، دانشمندان و استادان اقتصاد و …. را گرفته است و هنوز مشکل به گرمی و تازگی روز نخست باقیست! شک نداریم سوخت اکسیر صنعت و تجارت و خونِ شریان حمل و نقل و کل اقتصاد است و موضوعی است همیشه با اهمیت و جاندار.

اما مگر در بقیه دنیا این گونه نیست؟ اما آیا در بقیه عالم هم روزنامه ها و رادیوها و تلویزیون ها و سخنگوهای دولت و … چهارفصل سال راجع به سوخت حرف می زنند؟

دولت قبل، اعلام کرد که پس از ده ها هزار ساعت کار کارشناسی دقیق و بهره گرفتن از نظرات همه دانشمندان داخلی و خارجی علم اقتصاد و مدیریت و تجارت و صنعت و بقیه رشته ها به این نتیجه قطعی و تغییرناپذیر رسیده است که پرداخت یارانه نقدی و اصلاح قیمت سوخت بهترین و بی اشکال ترین و دقیق ترین راه رفع مشکل اقتصاد است… و اینک، دولت حاضر می گوید این تصمیم بزرگترین ضربه را به اقتصاد زده و دولت را در اداره اقتصاد با بحران مواجه کرده است!

معکوس بودن نظرات و تصمیمات دولت ها، به همین میزان در حوزه های دیگر اقتصاد از جمله صنعت، تجارت، کشاورزی و حتی برخی حوزه های سیاسی قابل مشاهده و احساس است.

فارغ از ورود به این موضوع که کدام درست و کدام غلط است، ارائه و عمل به چنین دیدگاه های معکوسی توسط دولت های متناوب، ذهن جامعه را نسبت به نفس دولت ها و مهم تر از آن کارشناسان و دانشمندان و بلکه ذات علم و دانش بشری دچار آشفتگی و شک می کند. مگر ممکن است که همه کارشناسان و نخبگان و خبرگان جمع شوند و بگویند چنین کاری مثلاً در حوزه اقتصاد فوق العاده درست و دقیق است و پس از کوتاه زمانی، دوباره کارشناسان و نخبگان بگویند که آن کار مانند سمی بود که به بدن بیماری تزریق شد!

پرسش این است که چه طور فاصله میان «معجزه» با «فاجعه» این قدر ناچیز می شود که مثلاً 2 سال از اعلام «معجزه» نگذشته همان رخداد «فاجعه» نامیده می شود!

در اینجا تصمیم ندارم در این باره سخن بگویم که قیمت واقعی سوخت در این سرزمین باید با چه فرمولی تعیین شود و چه میزان باشد، چرا که در این باره دیگران، اعم از کارشناسان، دولتی ها و مجلسیون کیلومترها سخن گفته اند.

اما موضوعی بغایت مهم تر و زیربنایی تر اینجا قابل طرح است که بر استدلالی عقلی، منطقی و تجربی استوار می شود و آن را می توان در یک جمله خلاصه کرد: وقتی موضوعی به نام «بنزین» سی سال پیش در این سرزمین «مشکل» بود و تیتر اول روزنامه ها می شد و اکنون نیز باز «مشکل» است و تیتر اول روزنامه ها می شود، قطعاً اشکال از خود «موضوع» نیست بلکه اشکال از مجموعه نظام تصمیم گیری و اجرایی کشور است که پس از 30 سال نتوانسته مسأله را حل کند و از تیتر اول روزنامه ها پایین بیاورد.

به عبارت ساده تر وقتی سی سال است نتوانسته ایم مشکل بنزین را حل کنیم، اشکال از ماست وگرنه بنزین که تقصیری ندارد!

اما در این باره پیشنهاد مشخصی ارائه می کنیم که البته باز ورای آن است که قیمت باید چه باشد و چند شود.

برای اینکه تنگناها و اختلالات نظام قانونگذاری، تصمیم گیری و اجرایی کشور مشخص شود تیمی از نخبگان کارآزموده موضوع سوخت را در طول دهه های گذشته در نظام قانونگذاری و اجرایی به شکل «تحقیق موردی» (Case study) ردیابی کنند تا معلوم شود چه موانع ساختاری و کارکردی در این نظام هاست که حل یک مسأله ـ که در بقیه نقاط عالم اساساً مسأله نیست ـ تا این حد غیرطبیعی به درازا کشیده شده و دست آخر هم مسأله حل نشده و به همان تازگی و گرمی روز اول مانده است.

اگر این مطالعه عمیق انجام نشود و اختلالات سیستم قانونگذاری و اجرا، شناسایی و رفع نگردد، شک نکنید سی سال دیگر هم بنزین تیتر اول روزنامه ها خواهد بود.

روزنامه اطلاعات
اشتراک گذاری
نظر شما
Chaptcha
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
آخرین اخبار