این مسئله در شهرهای با سبقه مذهبی و تاریخی بیشتر نیز رسوخ کرده و شهرهایی همچون یزد، تبریز، اصفهان و مشهد از معماری اسلامی تنها بناهای تاریخی شهرها را به یادگار دارند و این در حالی است که معماری اسلامی نه تنها برای بخش لوکس زندگی بلکه برای همه وجوه زندگی شهری و روستایی، فلسفه خاص خود را دارد.
معماری از آنجائیکه جلوه ظهور تمدنها به شمار می رفت در دوران اسلامی نیز ابعاد جدیدتری به خود گرفت و با تلفیق معماری با علم و هنر، کاربردهای معماری اسلامی ابعاد وسیعتری به خود گرفت به گونه ای که نمونههای برجای مانده از آثار معماری اسلامی نشاندهنده زیربنای علمی معماری است.
اما در زمان حاضر و به ویژه با ورود معماری فرنگی یا همان اروپایی به ایران در دوران قاجار که ناشی از چند سفر فرنگی ناصرالدینشاه و درباریان بود، معماری اسلامی جایگاه خود را از پله کاربردی به پله لوکس تنزل داد تا جائیکه جلوههای معماری اسلامی در شهرهای ایران به صفر رسید.
این مسئله سبب شد تا در برخی شهرها معماری جدید با نمونههای معماری اسلامی برجای مانده از قبل تطابق نداشته و زیباسازی شهری با ناهمخوانی و عدم تجانس همراه باشد از سویی، معماری اسلامی با اقلیم و شرایط آب و هوایی شهرهای مختلف تطابق داشت اما معماری اروپایی و سبکهای جدید یک نسخه واحد برای همه شهرها پیچیده بود.
تغییر سبک زندگی به دنبال تغییر معماری در شهرها به وجود آمد و کمکم معماری جدید توانست همه ابعاد زندگی را تحت الشعاع خود قرار دهد. این مسئله نه تنها در بعد فرهنگی بلکه در بعد اقتصادی و اجتماعی نیز ایران را تحت سیطره خود در آورد چراکه معماری جدید قطعا به مصالحی با جنسی متفاوت از معماری اسلامی نیاز داشت که همین امر زمینه واردات مصالح خارجی و تعطیلی کارگاههای تولید مصالح داخلی را به همراه داشت.
اما در زمان حاضر هرچند تلاشهای ناقص و عقیمی برای احیای معماری اسلامی صورت پدیرفته است اما ظاهر و حتی باطن شهرها ( سبک زندگی) به اندازهای با معماری اروپایی تنیده شده است که تغییر آن به منزله یک انقلاب در معماری به شمار میآید.
از یک سو خلاء معماران حاذق در این عرصه و از سوی دیگر نیاز به مطالبه عمومی و عزم شهرداریهای برای ارائه مشاوره به مردم در راستای استفاده از نمادهای معماری اسلامی در ساختوسازها، سبب شده تا بازگشت از این مسیر چندان آسان نباشد.
هرچند قانونگذاران نیز می توانند در تسهیل این مسیر به شهرداران کمک کرده و ظاهر شهرها را به هویت و اصالت واقعی خود بازگردانند اما مهمتر از قانون، مجری قانون است که باید اراده پیمودن چنین مسیری هرچند دشوار را داشته باشد.