به گزارش تابناک کردستان، در این یادداشت ما قصد داریم که به درس دیگر از امام حسین تحت عنوان آزادگی امام حسین اشاره کنیم.
امروز این کلمه یعنی آزادی و رها بودن در جهان مدرن جز لوازم نظام اجتماعی به حساب میآید و همه جریانها سیاسی و مکاتب فکری در مورد آزاد بودن و دستیابی به نعمت آزادی با همدیگر مناقشه دارند و هر کدام نظر و بینش خاص خودشان را اشاره میکنند.
بعضی از این جریانها اعتقاد دارد که انسان باید از موانع و محدودیتها آزاد باشد تا این نعمت بزرگ را درک کنند و با وجود داشتن محدودیت و موانع نمیتوان از آزادی سخن به میان آورد، از نظر این افراد آزادی واقعی در رها بودن انسان از قید و بندها موجود در نظام اجتماعی است که بر دست و پا انسان رنجیر شده است و جلوی آزادی را از انسان گرفته است، در واقع این نگاه آزادی را به عنوان هدف برای انسان در نظر میگیرد و انسان باید برای رسیدن به این هدف از هر گونه تلاش و کوششی دریغ نکنند و دلیل آن مهم بودن آزادی برای انسان است.
ما قبول داریم که آزادی نعمت بزرگی برای انسان محسوب میشود و برای رشد و پرورش استعدادها درونی انسان لازم و ضروری است، اما آزادی بیرون از محدودیت و چارچوب امکان پذیر نیست و اگر آزادی شکل بگیرد مسلما از نوع انسانی نیست. اشتباه این آقایان اینست که آزادی را با استبداد یکی میدانند و انسان در حالت استبدادی بدون محدودیت و موانع است و هر کاری را که دلش بخواهد میتواند انجام دهند و امروز ما در سطح جهان نظامها استبدادی و دیکتاتوری را مشاهده میکنیم که هر کاری را که دوست داشته باشند بدون هیچ گونه موانع و محدودیت انجام میدهند و به هیچ کس هم جوابگو نخواهند بود.
اما شکل واقعی آزادی همانند استبداد نیست بلکه در آزادی انسان براساس یک چارچوب مشخص و معلوم حرکت میکند و در آن مسیر از این حق و نعمت بزرگ در جهت رشد و پرورش خودش استفاده خواهد کرد و همچنین آزادی هر کس برای دیگران هیچ گونه مشکل یا مسئلهای را ایجاد نخواهد کرد.
به عبارت دیگر انسان وقتی آزاد است که نه به دیگران آسیب بزند و نه دیگران هم به او صدمه وارد کنند، زیرا در هر صورت کرامت و شرافت انسان مهم تلقی میشود و آزادی باید در جهت حفظ کرامت و انسانیت صورت گیرد.
اما اشتباه دیگر این آقایان همین مسئله حفظ کرامت است است که در آزادی مورد نظر آنها مورد تجاوز و تعرض دیگران قرار میگیرد و امروز نمونهها آشکار این نوع آزادی در جامعه ما قابل مشاهده است. نمونه آشکار آن تعرضها جنسی و قتلهای به اصطلاح ناموسی در جامعه است که اگر طبق نظر این آقایان حرکت کنیم باید قبول کرد که این تعرضها جنسی بخاطر همین نگاه به آزادی است.
وقتی آزادی در نبودن موانع و محدودیتها خلاصه میشود اصولا مرز بین انسانها شکست خواهد شد و انسان حتی کرامت و شرافت خودش را به عنوان یک موانع و محدودیت نگاه میکند و آن را از وجود خودش پاک خواهد کرد. به عبارت دیگر انسان از همه چیز آزاد میشود و حتی "خود آزادی" هم به عنوان موانع تصور میشود. این انسان که باید به آزادی برسد امروز به جای رسیده است که حتی آزادی را به عنوان موانع تصور میکند و حتی تلاش و کوشش میکنند که این مانع را از جلوی راه خودش پاک کنند.
امروز در جامعه تلاش و کوشش میکنند که به لذتها مادی دست پیدا کنند و اسم آن را آزادی گذاشتند و نمونه آشکار آن ازدواجها غیر منطقی و غیر انسانی در دنیای غرب تحت عنوان ازدواج همجنس گرایی است. در حالی که هیچ کدام از آنها نماد آزادی ندارد بلکه نشانه جهالت و نادانی انسان در قرن حاضر است.
اما وقتی در جامعه ما از آزادگی امام حسین یاد میکنیم، ولی منظور از آزادگی امام حسین چیست؟ امام حسین از چه چیزی آزاد بود؟
امروز همه تلاش میکنند که معنی آزادگی را تفسیر کنند و فکر میکنند که انسان باید آزاد باشد، ولی از چه چیزی باید آزاد باشد؟ انسان میتوان از همه چیز اعم انسانیت هم آزاد باشد که در این صورت آزادی از نوع غیر انسانی است و تصور همگان اینست که آزادی یعنی انسان باید آزاد باشد، اما سوال اصلی اینست که این انسان از چه چیزی باید آزاد باشد؟
اما آزادی مورد نظر امام حسین نه از آزادی از همه چیز بلکه آزادی در راه انسانیت بود، اگر دیگران آزادی را هدف میدانستند و برای رسیدن به آن تلاش و کوشش میکردند در مقابل امام حسین آزادی را نه به عنوان هدف بلکه وسیلهای بود که درون و روح انسانیت را پرورش دهد و از جنبهها مادی خودش را آزاد کرد.
آزادی امام حسین آزاد بودن از نادانی، آزاد بودن از جهل و تاریکی وجود انسان و همچنین آزادی امام حسین از نوع آزادی از منافع قومی و سیاسی بود. امروز همین جریانها سیاسی از جمله ناسیونالیسمها کوردی دنبال آزادی هستند، اما خودشان به عنوان یک مانع بر سر آزادی هستند، آزادی فقط در انتخاب لباس و لذتها مادی نیست بلکه انسان باید از نادانی و تقسیم بندیهای نژادی و قومی آزاد باشد و انسانیت را در وجود خودش احساس و باور کنند.
اما این جریانها سیاسی که هنوز خودشان در تقسیم بندیها نژادی و قومی اسیر و زندانی هستند چطور میتوانند ادعای آزادی کنند؟ ما قبول داریم که باید موانع را از جلوی راه آزادی انسان حذف کرد، اما این موانع لباس و حجاب زنان نیست بلکه نادانی و جاهلیت در عصر مدرن است که این آقایان انسان را در جایگاه خدا قرار داده اند و از این طریق جنگ و درگیریها قومی و نژادی را در سراسر جهان گسترش دادند.
به عنوان نمونه هر قوم و نژادی خودش را نسبت به دیگر اقوام و نژاد برتر میدانند و ادعا میکنند که جهان بخاطر آنها خلق شده اند و همه اقوام و نژادها باید تابع آنها باشند. ما در طول تاریخ این گونه نادانی و جاهلیتها کم نداشتیم و امروز با وجود ادعای که این آقایان میکنند که یکی از موانع آزادی دین و ادیان است و باید آن را کنار گذاشت، اما آنها فراموش کردند که نادانی در وجود انسان نهفته است و امروز شاهد آن هستیم.
نمونهها آشکار این سخن ما احساس برتری نژاد و اقوام نسبت به دیگر اقوام است که این یک نوع نادانی است؛ چرا که همه انسان ها، چون جنبه مادی دارند نمیتوان نسبت به دیگران برتری داشته باشد و اگر به دنبال برتری هستند باید آن در بعُد غیر مادی یعنی روح انسانیت جستجو کنند و هر کس در مسیر انسانیت بدون در نظر گرفتن تفاوتها قومی و سیاسی حرکت کنند مسلما نسبت به دیگر برتری دارند و امام حسین نمونه آشکار این سخن ماست.
ایشان در مسیر انسانیت یعنی مبارزه با ظلم و ستم حرکت کرد و دلیل ایشان اینست که انسان در نظام هستی یک جایگاه بالایی دارد و نمیتوان نسبت به انسانیت بی تفاوت بود، اما انسان امروزه متاسفانه نسبت به انسانیت بی تفاوت هستند و همه تلاش و کوشش خودشان را برای منافع قومی و سیاسی به کار میگیرند و اسم آن انسانیت گذاشتند، از طرف دیگر آنها دنبال آزادی هستند، ولی در نهایت تاسف خودشان با این تقسیم بندیهای سیاسی، قومیتی و نژادی یک موانع بر سر آزادی به حساب میآیند.
مختار سلیمانی