پنجشنبه هفته گذشته متاسفانه تصادف دردناک و سختی در جاده‌های استان کردستان رخ داد که منجر به کشته شدن تعداد زیادی از هم استانی‌ها عزیز ما شد و دل و قلب همه انسان‌ها را به درد آورد و ما از این اتقاق سخت و دردناک واقعا ناراحت هستیم که در یک روز تعدادی زیادی از انسان‌ها بی گناه و مظلوم به این شکل جانشان را از دست بدهند.
کد خبر: ۹۹۱۸۰۹
تاریخ انتشار: ۱۵ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۹:۵۰ 06 September 2021
به گزارش تابناک کردستان، این گونه اتقاقات در کشور ما متاسفانه تبدیل به موضوع تکراری شده است و هر روز ما بصورت مداوم شاهد این گونه اتقاقات دردناک هستیم و جالب اینجاست که ما دنبال علت این گونه اتقاقات می‌گردیم و به جای اینکه تلاش و کوشش کنیم که این گونه اتقاقات تکرار نشود متاسفانه در پی علت آن هستیم، هر چند جستجو کردن برای شناسایی علت برای اقدامات پیشگیرانه لازم و ضروری است، ولی مسئله مهم اینجاست که علت اول و آخر این نظام هستی خداوند است و نیازی به پیدا کردن و جستجو کردن نداریم.
اما این سخن به معنی اسیر بودن انسان در دستان خداوند نیست بلکه همه کار‌ها و نتایج آن در اختیار خداوند است و اگر ما همه کار‌های را طبق برنامه و اصول عقلی و بصورت منظم انجام دهیم به معنی دست پیدا کردن به نتیجه مثبت نخواهد بود و دلیل آن اینست که همه آن کار‌های بدون اجازه خداوند حالت و شکل عینی پیدا نخواهد کرد و آن اقدامات برای تحقق عمل لازم است، ولی هرگز به معنی تحقق ۱۰۰ درصدی نیست.
وقتی به این گونه اتقاقات نگاه می‌کنیم هر کس علت چنین مصبیتی را چیزی دیگری می‌دانند، یکی می‌گوید جاده‌های استان وضعیت خوبی ندارد، دیگری نقص وسیله نقلیه را علت اصلی می‌دانند، ولی نکته مهم اینجاست که همه این عوامل نقش و زمینه را فراهم کردند، اما بدون اجازه خداوند امکان تحقق پیدا نمی‌کردند.
ما قبول داریم که جاده‌ای استان وضعیت خوبی ندارد و همچنین این هم قبول داریم که وسیله نقلیه دارای نقص فنی بوده است، اما و هزاران، اما دیگر اینست که اگر این عوامل طبق عقل و اصول انسانی ساخته میشد آیا تصادف رخ نمی‌داد؟ آیا فقط در چنین عواملی تصادف شکل می‌گیرد؟ به عبارت دیگر اگر ما جاده‌ها مناسبی داشتیم و همچنین وسایل نقلیه مناسب در اختیار ما بود، آیا تصادفات جاده‌ای از نظام هستی حذف میشد؟ اگر همه این عوامل هم در اختیار ما بود باز مسئله تصادف جاده‌ای منتفی نبود و شاید آمار تصادفات کاهش پیدا می‌کرد، اما به معنی نبودن تصادفات نیست. اگر این عوامل هم وجود نداشت باز تحقق تصادف امکان پذیر است، زیرا انسان نمیتوان کنترل همه چیز را در اختیار داشته باشد و هر چقدر انسان منظم و اصولی فعالیت کنند باز امکان خطا و تصادف وجود دارد. مشکل بعضی‌ها اینست که فکر می‌کنند که اگر انسان طبق اصول عقلی و با برنامه ریزی حرکت کنند میتوان جلوی همه اتقاقات را بگیرند و خدا را از سطح نظام هستی حذف کنند.
در اینجا یک نکته را برای روشن شدن مسئله برای خوانندگان بیان کنیم و آن اینکه که خداوند طبق نظم و برنامه حرکت می‌کند و اگر در یک شرایطی زمینه‌ها تحقق یک چیز فراهم باشد خداوند آن را انجام می‌دهد و برای جامعه سوال ایجاد میشود که مگر خداوند قادر و توانا نیست، پس چرا اجازه چنین اتقاقی را داده است؟
در جواب این سوال باید گفت که خداوند بزرگ در کنار قادر بودن مسلما از صفت دیگری به نام حکیم بودن را دارد و به معنی دانستن چیزی که ما انسان‌ها از آن بی خبر هستیم و فقط خداوند بزرگ آگاهی دارد و یک نوع آگاه مطلق از همه چیز در اختیار اوست و از طرف دیگر اینکه خداوند طبق میل ما کاری را انجام نمی‌دهد به معنی داشتن نقص در خداوند نیست بلکه نشانه حکیم بودن او و در مقابل داشتن نقص در آگاهی ما است که نمیتوانیم از خیلی از چیز‌ها آگاه شویم.
در واقع خداوند از هر موجودی کامل‌تر است و از همه چیز آگاهی دارد و این گونه اتقاقات هر چند برای همه ما دردناک است، ولی از کنترل ما هم خارج است و ما اگر همه کار‌ها را به خوبی انجام دهیم به معنی کنترل کردن آن‌ها نیست. از طرف دیگر مگر توانایی این انسان چقدر است که بتواند همه شرایط را کنترل کنند؟ اگر انسان این توانایی را داشت دیگر چه نیازی به وجود خداوند بود؟
این نگاه اشتباه و غلط از سوی جریان‌ها انسان محور شکل گرفته است و اعتقاد دارد که انسان علت این جهان است و این انسان بر هر چیزی توانا است، در حالی که انسان هم همانند مابقیه موجودات زنده است فقط با این تفاوت این انسان در جایگاه برتری قرار دارد، ولی این جایگاه همانند جایگاه خداوند نیست.
اتقاقا نکته مهم اینجاست که اگر انسان در جایگاه خداوند قرار می‌گرفت مسلما بدبختی‌ها و مصبیت‌ها دو چندان میشد و امروز بعضی از این سیاستمداران و همچنین جریان‌ها سیاسی و فکری خودشان را در جایگاه خداوند قرار داده اند و هر کاری را که دوست دارند بر سر این جامعه بشری اعمال می‌کنند و انسان امروز به جای اینکه خداوند را درک کنند متاسفانه سخنان این آقایان خدا نما را باور می‌کنند و جالب اینجاست که این آقایان خدا نما که ادعا می‌کنند که انسان بر هر چیزی توانایی دارد باید جواب دهند که اتقاقات آینده را کنترل کنند تا دیگر شاهد چنین اتقاقاتی نباشیم.
ما اصلا منکر عقل و درک انسان نیستیم و اعتقاد داریم که انسان میتواند از چنین نعمتی در جهت سود و خیر عمومی انسان‌ها استفاده کنند، اما مسئله اصلی صرفا داشتن عقل نیست بلکه مسئله بر سر توانایی انسان است که ما نباید تصور کنیم که انسان توانایی زیادی دارد و نیازی به خداوند نخواهد داشت بلکه باید این اعتقاد را در وجود خودمان تصور کنیم که انسان توانایی دارد، ولی در یک حد و مرزی ایستاده است و اگر روزی این انسان ادعا کنند که از حد و مرز مشخص شده توانای بیشتری دارد مسلما آن روز برای مابقیه عالم بشریت یک مصبیت است هر چند امروز ما این مصبیت را مشاهده می‌کنیم که چطور این انسان‌ها خدا نما مابقیه انسان‌ها در زیر ستم و ظلم خودشان قرار دادند و همه چیز را به نام انسانیت برای جامعه بشری قابل توجیه می‌کنند. این مبحث طولانی است انشالله در یادداشت‌ها بعدی به این گونه مباحث اشاره خواهیم کرد.
اما نکته بعدی اینست که با این گونه اتقاقات باید چطور رفتار کرد و اصولا از این گونه اتقاقات چه نتایجی را به دست خواهیم آورد.
اولین رفتار ما در مواجه با این گونه مصبیت‌ها مسئله صبر کردن است، هر چند از دست دادن عزیزان برای هیچکس آسان و راحت نیست و دلیل آن زندگی در این دنیای خاکی و مادی است و متاسفانه تصور غلط و اشتباه رایج اینست که دنیای دیگری وجود ندارد و این گونه سخنان درد از دست دادن عزیران را دو چندان می‌کنند، ولی اگر نگاه و بینش ما نسبت به انسان صرفا مادی نباشد و به گوهر و جوهر انسانی آگاه باشیم که وجود انسان صرفا در این دنیای خاکی و مادی نیست مسلما درد از دست عزیران را آسان خواهد کرد و مسئله صبر کردن هم از اینجا شروع خواهد شد.
انسان هر قدر نسبت به ذات و گوهر انسان بودن خودش اگاهی بیشتری داشته باشد مسلما درک و شناخت بهتری نسبت به این گونه اتقاقات خواهد داشت و بهتر میتواند این اتقاقات را درک کنند و نحوه برخورد و رفتار با این مسائل را بهتر می‌شناسد. اگر انسان امروز این گونه اتقاقات سخت و دردناک است بخاطر بینش و تصور ناقص و اشتباه نسبت به انسان است.
اما رفتار و برخورد بعدی اینست که انسان باید این نکته را بدانند که مسئله مرگ یک حقیقت است و منظور از حقیقت صرفا قبول کردن آن نیست بلکه باید تلاش و کوشش کند و رفتار‌های غیر انسانی را از وجود خودش دور کنند و همیشه باید آمادگی مواجه با این حقیقت را داشته باشد. وقتی این گونه اتقاقات رخ می‌دهد همه انسان ناراحت می‌شوند و برای چند دقیقه تفکر می‌کنند، ولی مشکل اینجاست که این گونه تفکر‌ها متاسفانه تاثیری در رفتار و کردار ما ندارند و بعد از چند ساعت ما دوباره به نقطه اول بر می‌گردیم، در حالی که انسان وقتی این مصبیت‌ها و اتقاقات را مشاهده می‌کنند باید فکر کند که اگر تا امروز کار غیر انسانی را انجام داده است باید توبه کند و مسیر غلط و اشتباه را تکرار نکنند و در مسیر درست و صحیح حرکت کنند.
مختار سلیمانی
منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار