اما در جامعه ما تربیت را صرفا در اصول معاشرت و رفتار و گفتار درست خلاصه کرده اند و ما هم این بخش را قبول داریم که انسان باید اصول رفتار انسانی را یاد بگیرد و در طول زندگی برای خود و دیگران استفاده کند. اما مسئله تربیت بخاطر وجود بعُد بیرونی و درونی ما بسیار مهم است، زیرا ما، چون در جایگاه انسان قرار داریم و مسلما صاحب کرامت و شرافت انسانی هستیم لازم و ضروری است که شخصیت و رفتار خودمان را براساس این کرامت و شرافت قرار بدهیم و از رفتارهای و گفتارهای نامناسب که ما را از کرامت و شرافت دور میکند باید خودداری کرد و از طرف دیگر ما، چون باید در نظام اجتماعی ورود پیدا کنیم و با دیگران در تعامل اجتماعی قرار بگیریم در اینجا هم مسئله تربیت مورد توجه قرار خواهد گرفت.
انسان که طبق نظریات دانشمندان یک موجود اجتماعی محسوب میشود و باید برای رفع نیازهای خودش با دیگران در ارتباط و تماس اجتماعی قرار بگیرد، به همین دلیل مسئله تربیت امروز یک نیاز اساسی در جامعه است و ما امروز شاهد این مسئله هستیم که افراد زیادی اعم از جوانان و حتی بزرگسالان هم در این خصوص متاسفانه مشکل دارند و جامعه و نهاد خانواده باید این مسئله را حل کنند. در خانوادههای جامعه ما تربیت از جمله احترام به بزرگسالان به معنای سکوت جوانان در برابر آنها تصور میکنند در حالی که اصلا تربیت به معنای سکوت نیست و اگر بزرگسالان هم دچار اشتباه و خطا شوند باید دیگر اعضای خانواده به آنها تذکر بدهند و هر گونه نقد و انتقاد به معنای بی احترامی به بزرگسالان نیست. ما هم احترام به بزرگسالان را قبول داریم و تذکر دادن در صورت مشاهده اشتباه و خطا خودش یک نوع احترام محسوب میشود.
وقتی اعضای خانواده اشتباهات یکدیگر را مشاهده کنند، اما به جای اینکه راه درست و صحیح را نشان بدهند متاسفانه سکوت اختیار میکنند و این کار خودش تبدیل به اشتباه بزرگی میشود، زیرا ما نباید اشتباهات و خطاها اعضای خانواده را تایید کنیم بلکه باید آنها را راهنمایی و ارشاد کنیم و دین اسلام، دین تایید کردن اشتباهات نیست بلکه دین راهنمای و هدایت کردن انسانهاست. در اینجا هم تفاوت خانواده و الگوی غربی و اسلامی قابل درک است، ولی امروز در جامعه ما هنوز این نکته را به خوبی درک نکرده اند که دین اسلام و خانواده اسلامی مکانی برای رشد و پرورش اعضای است و یکی از نشانهای رشد و پرورش اعضای خانواده همین تذکر دادن به آنهاست تا اشتباهات را در جامعه تکرار نکنند، در واقع خانواده در جامعه یک نظام آموزشی است، اما در جوامع غربی تبدیل به بنگاه اقتصادی شده است و همه اعضای خانواده براساس تولیدات اقتصادی اجازه حرف زدن و اظهارنظر دارند.
اما جامعه ما فکر میکنند خانواده برای تولید مثل و روابط جنسی است در حالی که این صرفا بخشی کوچکی از واقعیتهای خانواده است و مسئله خانواده را نمیتوان در رفع نیازهای جنسی خلاصه کرد، بلکه خانواده یک نظام آموزشی و فرهنگی است که میخواهد انسان را با تمام جنبههای برای ورود به جامعه آماده کند تا بتواند در خدمت جامعه خودش قرار بگیرد. تشکیل خانواده در دین اسلام بدون غایت و هدف نیست، هدف و غایت در خانواده اسلامی ایجاد جامعه انسانی بر مبنای شکوفا کردن استعدادهای و در خدمت قرار دادن این استعدادهای برای جامعه است و به همین دلیل خانواده در جامعه اسلامی یک نهاد مقدس است. مقدس به این معنی که انسان اولین بار در خانواده بوجود میآید و خواهان یاد گرفتن مطالب و پرورش شخصیت و تربیت است، اما متاسفانه در جامعه ما زوجین صرفا یک نگاه حیوانی به انسان دارند و از دیگر جنبههای انسانی خانواده غافل هستند و مسئله تربیت برای پرورش و شکوفایی استعدادهای انسانی است که اعضای خانواده باید آن در دستور کار خودشان قرار بدهند و هر گونه انتقاد را به معنا بی احترامی تفسیر نکنند، شاید در خانواده غربی مسئله هدایت و ارشاد مهم نباشد، ولی در الگوی اسلامی اعضای خانواده به همدیگر وظیفه انسانی دارند تا به یکدیگر تذکر بدهند و همچنان که اشاره کردیم دین اسلام یک دین ارشاد و هدایتی است و همه اعضای خانواده باید یکدیگر را ارشاد کنند.
اما در خانوادههای ما هنوز مردسالاری و پدرسالاری حاکم است، ولی عقیده داریم این گونه عناوین در الگوی اسلامی جایی ندارند و مبنای و اساسی نمیتواند داشته باشد. این عناوین بیشتر برای دنیای غرب تناسب دارند، زیرا نقش و جایگاه در خانواده غربی براساس تولیدات و فعالیتهای اقتصادی است، اما در الگوی اسلامی جایگاه هر کدام از اعضای خانواده براساس نقش ذاتی قرار دارند و اگر پدر در خانواده قابل احترام است مسلما فرزند کوچک خانواده با وجود اینکه در نظام اقتصادی خانواده نقشی ایفای نمیکند، ولی باید نسبت به او احترام گذاشت و ما در دین اسلام داریم که والدین نسبت به فرزندان وظایفی دارند و فزرندان هم در قبال آنها وظایفی خواهند داشت و این نشانه از مسئله تربیت و جایگاه اعضای خانواده است.
اما نکته بعدی که باید به آن اشاره کرد مسئله سوال کردن جوانان از بزرگسالان است و اگر سوال کردن از اعضای خانواده حل شود مسلما کمک زیادی به جامعه خواهد کرد. در خانوادههای ما اصولا سوال کردن همانند تذکر دادن یک نوع بی احترامی میدانند در حالی که سوال کردن از نشانههای انسان است که میخواهند در مورد فلان موضوع بداند و خودش را پرورش دهد و خطا و اشتباهات خودش را تبدیل به جنبههای مثبت کنند، ولی هنوز این طرز نگاه به سوال کردن در خانواده شکل نگرفته است و امروز بسیاری از جوانان در جامعه ما به دلیل سوال کردن خیلی از مسائل را از طریق تجربه کردن کسب میکنند، در حالی که اگر خانواده اجازه سوال کردن را میدادند شاید این جوانان لازم نبود فلان موضوعات را تجربه کنند.
این مسئله در جامعه متاسفانه مشاهده میکنیم و حتی بخاطر سوال کردن والدین فزرندان خودشان را از خانه بیرون کرده اند و جای تاسف و ناراحتی دارد که این خانوادههای هنوز متوجه نیستند در خانواده اسلامی مسئله تربیت کردن صرفا یاد دادن معاشرت نیست بلکه جواب دادن به سوالات است و نباید سوال کردن را نوعی بی احترامی تصور کرد. انسان اگر سوال میکند، چون انسان است و نباید به او گفت چرا سوال میکنی؟ سوال کردن نشانه آگاهی و فهم افراد است که نسبت به فلان موضوع که نمیتواند بی تفاوت باشد و والدین باید فرزندان خودشان را به سوال کردن و تذکر دادن تشویق کنند نه اینکه ذوق و روح کنجکاوی فرزندان را کور کنند و اگر والدین جواب سوالات را بلد نبودند لازم نیست با ناراحتی جواب بدهند بلکه به فرزندان خودشان بگویند که من این موضوع را نمیدانم، ولی از چند نفر دیگر میپرسم. این شکل مورد تایید اسلام است نه اینکه سوال کردن را مبنای بی احترامی در نظر بگیریم.
نباید فراموش کرد دین اسلام بر خلاف دیگر جریانهای مادی و غربی صرفا به دنبال جمع آوری افراد نیست بلکه از جامعه تفکر کردن و سوال کردن میخواهد نه اینکه صرفا قبول و تایید کنند. بعضی از جریانهای مادی به نام حقوق بشر همه چیز را به خُورد مردم و جامعه میدهند بدون اینکه از جامعه درخواست کنند که در این مورد تفکر و سوالی داشته باشند، اما در دین اسلام مبنای را برای تفکر کردن و سوال کردن قرار داده است در ادامه "قبول کردن" را مدنظر قرار میدهد. اما در جامعه همه چیز براساس "تایید و قبول کردن" شکل گرفته است است و حتی خانوادههای ما هم از این قاعده جدا نیستند، ولی ما عقیده داریم که باید سوال کرد، تفکر کرد و از شک و تردید به یقین رسید و این نوع تربیت باید مورد توجه خانوادههای قرار بگیرد.