یکی از نقدهای مطرح علیه دولت آقای روحانی، حتی از جانب هواداران، ضعف در اطلاعرسانی است؛ این ضعف در کردستان در دولت یازدهم به مراتب کمتر از دولت دوازدهم بود چرا که استاندار سابق و نزدیکانش حداقل به رسانه باور داشتند؛ اتاق عملیات روانی دولت دوازدهم در کردستان تقریباً فلج است و این ناتوانی در مواقع بحران نمود بیشتری دارد و طراحان عملیات به نفع دولت، انگار مثل ناشیها سرنا میزنند!
چیکن گیم (Chicken Game) یک بازی مشهور است؛ نام دیگرش بازی ترسوهاست؛ در چیکن گیم دو نفر در خودرو خود نشسته و با سرعت به طرف همدیگر حرکت میکنند، بازنده بازی کسی است که قبل از حریف، فرمان خودروی خود را بچرخاند و قبل از تصادف خود را از مسیر خودروی مقابل کنار بکشد؛ یعنی اگر رانندهای بترسد و خودروی خود را کنار بکشد، دیگری میبرد؛ بنابراین روشن است که حرف اصلی را در بازی ترسوها، عنصر ارعاب میزند، هر طرف که زودتر مرعوب شود طبعاً بازنده بازی خواهد بود.
بازی چیکن گیم یک تعریف واقعبینانه از اتاق عملیات روانی دولت در کردستان به دست میدهد؛ بازیگران اتاق عملیات روانی دولت در کردستان عناصر مرعوبی هستند که علاوه بر نداشتن تخصص لازم، همواره در مواجه با منتقد، منفعل و سرگردان هستند، اجازه نزدیک شدن منتقد را نمیدهند؛ آنها همیشه بازی را میبازند!
مثال روشن در این باب، رویکرد اتاق عملیات روانی دولت در کردستان در قبال بازتاب گزارش اخیر اتاق ایران با عنوان «پایش ملی محیط کسب و کار ایران در بهار 98» بود که در بخشی از آن گزارش اعلام شده بود، کردستان در مؤلفه «فساد و سوءاستفاده افراد از مقام و موقعیت اداری در دستگاههای اجرایی» رتبه نخست را در بین همه استانهای کشور دارد.
در قبال این موضوع، همان فردای انتشار گزارش، استاندار محترم کردستان که به باور نگارنده ماههاست توسط مدیرکل دفترش ممنوعالملاقات شده! و یا معاون اقتصادیاش میتوانستند با ارائه توضیحاتی به رسانههای همراه دولت در استان که از شمار خارجاند، نظرات خود درباره گزارش یا دفاعیه عملکرد خود را به افکار عمومی منتقل و قضاوت درباره مسئله را به مردم بسپارند؛ به همین سادگی! آنها اما از این کار سر باز زدند و جهد این روزهایشان هم نه تنها منفعتی برایشان ندارد که به باور نگارنده شک مردم را به عملکرد آنها عمیقتر خواهد کرد، کسی باید به حضرات یادآوری کند
هر درونی که خیالاندیش شد چون دلیل آری خیالش بیش شد
اما در این معرکه کسی دیگر هم، به زعم خودش به روشی متفاوت دنبال صحنهگردانی است؛ آقای «استراتژیست توسعه»؛ او را دشمن شماره یک رسانه، در کردستان میشناسم؛ عمیقاً به این باور رسیدهام که هیچکس به اندازه جنابش از آگاهیبخشی به مردم کردستان وحشتزده نیست! او ماههاست که از حضور رسانه منتقد در جلسات شورای برنامهریزی استان واهمه دارد!
چه کسی تصور میکرد «استراتژیست توسعه کردستان» روزی آنقدر مستأصل شود که بر طبل محاکمه صاحبان قلم بکوبد، به چه جرمی؟ تنها بازتاب گزارش یک مرجع قانونی! دوستانش باید به او کمک کنند! او باید بداند همانطور که عصر گاری و استر به سر آمده و جای آنها را ماشین دودی و خودرو گرفته، عصر دوختن لبها هم خیلی وقت است سپری شده است، ما و او کمتر از آن هستیم که بتوانیم مانع آگاهی مردم شویم!
به هر روی؛ اگرچه دولتمردان در کردستان با دستور استاندار برای مقابله با منتقدان، ظاهراً بهصف شدهاند اما به یقین کاری از پیش نخواهند برد چرا که ابتکار عمل دست حریف آنهاست؛ اتاق عملیات روانی دولت در کردستان دچار تشتت و سرگردانی است؛ بیهنرها تنها منتظرند منتقد چیزی بگوید و آنها یقهاش را بگیرند! با ناشیانهترین شیوه ممکن!
راستی؛ غارتگران بیتالمال را مساوی نظام معرفی کردن و تلاش برای خفه کردن صدای افشاگر به بهانه رفتن آبروی نظام، ناکارآمدترین شیوه دفاع از دولت است! خیر آقایان! باید فکر تازهای کرده و اتاق عملیات روانیتان را از نو بسازید! البته کمی دیر شده است؟ نه؟!
فرید کریمی