ماجرا اینجاست که در تمام دنیا ما یک پایتخت داریم و یکسری شهر و استان و ایالت و... که پایتخت محسوب نمیشوند.
در ایران ما یک تهران را به عنوان پایتخت داریم و بقیه شهرها، شهرستان محسوب میشوند، افرادی هم که در شهرستان متولد شده یا بزرگ میشوند را شهرستانی خطاب میکنند و...
این توضیحات را برای چه عرض کردم؟! توضیح واضحات گاهی از نان شب هم واجبتر است اما ممکن است شما بپرسید: «مگه کسی هست که آنقدر مثلاً چیز باشه و هنوز درگیر شهرستانی و تهرانی باشه؟!»
باید عرض کنم که حتی اگر ببر مازندران و گور ایرانی هم منقرض شوند، این یکی عمراً اگر از بین برود. نمونهاش همین آقای رئیس کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال که در پاسخ به انتقادهای اخیر وریا غفوری و چند ورزشکار دیگر گفته: «عده ای از شهرستان میآیند تهران و پولدار میشوند و بعد از وزیر ورزش انتقاد میکنند!».
در این سخن چند نکته نهفته است، اولاً، ببخشید شما؟! نسبتتان با این ماجرا؟! ربطتان با اظهارنظر دیگران؟! دوماً بنده که شهرستانی هستم و مخلص تهرانیها و بقیه شهرستانیها و هموطنانم هستم، از نظر سرکار عالی حق انتقاد ندارم؟! سوماً یک جوری میگویید وزیررررررر انگار جایی در قانون نوشته شده که حق انتقاد از وزیر در این مملکت وجود ندارد.
کوتاه بیایید جناب حسنزاده، ما صحبت میکنیم با جناب وزیر که شما سر پست و مقامتان باقی بمانید اما جسارتاً محدوده انتقاد را آنقدر تنگ نکنید و یادتان باشد که شما خودتان هم مثل بنده و وریا غفوری از شهرستان میآیید، در قرن تکنولوژی و جهان مدرن این حرفها شبیه این است که در زمان کشف اسب بخار، از اختراع نعل برای اسب سخن بگویید!