یکی از سایتهای خبری کشورمان تیتر زده و نوشته: «چطوری بیشتر وام مسکن بگیریم و کمتر قسط بدهیم؟!» که واقعاً انتخاب این تیتر، نشان از تو دل برویی این خبرگزاری دارد. اما گرفتن وام در کشور ما شرایط خاص و ویژهای دارد که به بخشی از آن اشاره میکنیم:
الف ـ اگر شما از جایی نامه داشته باشید و یک تو دل برویی شما را سفارش کرده باشد، میتوانید هر چقدر دلتان خواست وام بگیرید، حتی میتوانید وسایل و تجهیزات شعبه بانک موردنظر را به یک سمسار بفروشید، جیب رئیس بانک و بقیه کارمندان را هم خالی کنید. پرداخت اقساط هم شرایط خاصی دارد، یا میتوانید با شعار «نه به خشونت علیه وامگیرنده» و «نه به قسط!» پیش رفته و رئیس دوست داشتنی شعبه هم به شما بگوید: «قسط همون قدره که چشات بگه هانی!» و بدینسان عرض نیم ساعت وامتان را بگیرید، پولی هم که بهعنوان وام گرفتهاید را خرج صنعت و اشتغالزایی و این سوسول بازیها نکنید، یک راست بروید ارز بخرید، خودرو بخرید و احتکار کنید، سریال و فیلم سینمایی بسازید، بازیکن فوتبال خرید و فروش کنید، زمانی هم که به شما گفتند: «نمیخوای پول رو برگردونی؟!» جواب بدهید: «نوموخوام!»
ب- به حالت دوم خیلی نخندید، به جایش دندان قروچه کنید. شما از جایی نامه ندارید، همینطوری عین داداش فرمان که توی قیصر با دست خالی به سراغ برادران آبمنگل رفت، دست خالی به شعبه میروید. چون شما چاقو و نارنجک نیستید و انسانید، طبیعتاً ضامن هم ندارید. وقتی به همان شعبه مورد الف مراجعه کرده و درخواست وام میکنید، رئیس تو دل برو به شما میگوید: «اتفاقاً منم درخواست وام دارم، کو گوش شنوا آقا؟!» بعد حتماً به شما میگوید که دو تا فوقلیسانس بیکار در خانه دارد و مدیر ساختمانی است که واحدها شارژشان را نمیدهند و امان از پول برق و هزینه تعمیر واشر سرسیلندر، در نهایت هم بغض میکند و از شما میپرسد: «جایی رِ سراغ داری بدون ضامن، دو تومن وام فوری بده؟!» برای اینکه میخ آخر را محکم بکوبد میگوید: «وجداناً من توی پول قند و چای کارمندای این شعبه موندم و شرمندهشونم، نمیدونی چقدر سخته آقا آدم جلو کارمندش شرمنده باشه، دویست داری دستی بدی تا سر برج؟!»