شاید بهتر بود تیتر این یادداشت طنز را با عنوان «حریم شخصی از کجا آغاز میشود؟» مینوشتم اما از آنجایی که ما اصولاً چیزی به اسم حریم شخصی را به رسمیت نمیشناسیم، باید بگوییم شما «حریم غیرشخصی»هایش را بردار، ما خودمان «شخصیهایش» را سوا میکنیم.
اساساً حریم شخصی یک تعریفی دارد که از خود مردم آغاز میشود. بنده چند ماه پیش سوار تاکسی شدم، در تلگرام مشغول پیغامدادن بودم، یک هموطن غیور که همزمان نقش شهروند ـ خبرنگار را ایفا میکرد، سرش را از مبدا تا مقصد روی شانههای بنده گذاشته بود و در طول مسیر «نوچنوچ» میکرد، گاهی پوزخند میزد و گاهی هم آه میکشید. نگاهی به ایشان کردم و گفتم: «به نظرم شما جواب این مسیج رو بدی بهتره!» اما این حرف تاثیری در نگاه عمیقش به گوشی موبایل من نداشت.
ببینید، هر زمان که ما یاد گرفتیم وقتی از یک ماشین سبقت میگیریم چهار نفری سرمان را نچرخانیم و نگاه به ماشین جامانده نکنیم، حریم شخصی را رعایت کردهایم. هر زمان تا یک نفر را میبینیم از او سوال نکنیم که شغل پدرش چیست؟ حریم شخصی را رعایت کردهایم. متاسفانه ما فقط مسواک را در این زمینه به رسمیت میشناسیم و فقط از مسواک دیگران استفاده نمیکنیم.
حال فریاد «وا حریم شخصیا» سر دادهایم که بسیار هم خوب است اما بهتر نیست این حق را اول خودمان رعایت کنیم؟ یعنی اگر در یک ساختمان زندگی میکنیم، سعی کنیم وقتی درِ خانه یکی را میزنیم سرمان را تا گردن داخل خانه نکنیم و از همان بیرون کارمان را بگوییم. باور کنید احترام به حریم شخصی حل معادله سهمجهولی نیست، یک کار ساده است که راحت میتوانیم آن را انجام دهیم.
از ما گفتن!