دکتر اسکندر صالحی
کد خبر: ۴۳۲۳۱۶
تاریخ انتشار: ۰۸ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۲۸ 29 May 2017

جمهوریت عملی در ایران، پیشرو در منطقه، با التزام به تجربه محدود خود، گامی دیگر به پیش برداشت و نشان داد که به راستی از گذشته درس گرفته است و واقعاً می خواهد به سمت آینده حرکت کند و در گذشته نماند. تا رسیدن تمام به این خواسته، البته، گام‌های سخت دیگری هم باید برداشته شود و، به قاعده، برداشته خواهد شد.

گام‌های ضروری رو به آینده را می‌توان به دو دسته سازمان داد: عملی و نظری. و گام‌های حوزه عمل را نیز، باز، در دو دسته می‌توان سازمان بخشید: حکومتی و حزبی ـ جناحی. همچنان که در حوزه نظر نیز، دو دسته اقدامات لازم است: تولید محتوای عامِ متناسب و ضروری برای تولید ادبیات متناسب با سنت و جامعه ایران و تولید محتوا برای احزاب و جناح‌های فعال در سیاست ایران. در مجموع، مهم‌ترین و دشوارترین اقدام، بازآفریدن نظری «جمهوریت» به زبان فارسی با اهتمام به سنت ایرانی ـ اسلامی و متناسب با آن است.

این کلام مکرری است که فرهنگ ما با چیزی غیر از جمهوریت انس دارد؛ حتی معشوق هم در این فرهنگ «پادشاه» است و اساساً هستی‌شناسی ما پادشاهانه است و به علت رشد در این فرهنگ، هر یک از ما، در حدود و اقلیم خود، پادشاهی هستیم. این طرز فکر و نگاه، روابط میان‌فردی و اجتماعی ما و فعالیت‌هایمان را شکل و جهت می دهد. در این ساختار، «دیگری» نیست؛ مگر این که در ذیل «من» باشد و این نقطه مقابل «جمهوریت» است.

اساسی‌ترین اصل در جمهوریت، به رسمیت شناختن دیگری است. و این به رسمیت شناختن، ظاهراً از متن «واقعیت» به حوزه نظر رفته است و احتمالاً هم‌کفه بودن قدرت نهادها و گروه‌ها در حوزه‌های مختلف، به مرور و پس از پرداخت هزینه های بسیار، آنان را ناگزیر ساخته که کم‌هزینه‌ترین مسیر را برگزینند و این کم‌هزینه‌ترین مسیر هم شده است به رسمیت شناختن «دیگری». این امر به معنای نسبیت فرهنگی و نظری نیست؛ بلکه فقط معطوف به مدارا در عمل است و سازمان دادن به رفتارها در این چارچوب.

بعد از این است که مبانی نظری این امر به اشکال مختلف و در چارچوب‌های نظری مختلف تولید و عرضه شده است. به عبارتی، به رسمیت شناختن دیگری به معنای تردید در حقانیت نظری خویش نیست؛ بلکه اقدامی است از سر ناچاری و به ضرورت زندگی اجتماعی با هزینه کمتر. و این اتفاقی است که در عمل، در ایران هم دارد اتفاق می‌افتد؛ اما هنوز و همچنان نیازمند تمرین و تلاش بیشتر است و همۀ فعالان سیاسی و اجتماعی را در بر می‌گیرد.

باری، در حوزه نظر، هم باید خوانشی از جمهوریت صورت بگیرد که با سنت ایرانی-اسلامی سازگار باشد و هم در ساختار اجتماعی و وضعیت اقلیمی و مذهبی ایران به کارآمدی قابل تحقق باشد. هر دو جناح سیاسی در ایران نیز نیازمند تولید ادبیاتی متناسب با بدنه اجتماعی خود هستند. این ضرورت برای جناح اصولگرا مشهودتر است. اعضای این جناح، حالا باید بپذیرند که با تغییر نام و عنوان دیگر نمی‌توان دل مردم را به دست آورد و صرفاً نمی‌توان با اتکا به ادبیات پایداری همه هواداران خود را نگه داشت و به بسیج ملی اقدام کرد.

اصولگرایان اگر گفتمان خود را به‌روز نکنند باید سرنوشت موتلفه را در انتظار باشند. همچنان که اصلاح‌طلبان هم نمی‌توانند به «ترجمه» اکتفا کنند و باید بر زمین این سرزمین راه بروند و گفتمان خود را انضمامی‌تر و ایرانی ـ اسلامی‌تر سازند تا هر روز به فکر «عبور» از این و آن نباشند.

و اکنون وقت آن است که سیاست‌های انتخابات، با اتکا به تجربه انتخابات‌های گذشته، جدیتر گرفته شود و با وقت و انرژی بیشتری تدوین گردد. تدوین این سیاست‌ها می‌تواند و باید از هزینه‌های سیاسی و اجتماعی انتخابات بکاهد و بر آثار و فواید آن بیفزاید و در هر مرحله انسجام ملت ایران را بیشتر کند و طراوت و بهره‌وری حکومت را بیشتر کند. در همین چارچوب، وقت آن رسیده که فکر و سازمان دو جناح اصلی در جمهوری اسلامی بیست سال جوانتر شود. امیدواریم.

مردم ایران به آرزوی خود در دوره مشروطه، یعنی ملت شدن، در جمهوری اسلامی، دست یافته‌اند و جمهوری اسلامی که ظرف این دستاورد است، حالا باید قدر این سرمایه عظیم را بداند و نشان داد که می‌داند.


اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار