ضعف تدبیر در حوزه روابط عمومی استانداری کردستان اگر زمانی تنها داد معدودی از رسانههای منتقد را بلند کرده بود حالا به یک چالش تبدیل شده و انتقادها از این حوزه فزاینده است؛ با این وجود نشانهها حاکی از سردرگمی منصوبان دولت در کردستان برای مدیریت این چالش است.
به گزارش تابناک کردستان، در مثل آمده «هر که سخن ناصحان نشنود بدو آن رسد که به باخه رسید»؛ این مثل در برگردان فارسی کتاب کلیله و دمنه به قلم توانای نصرالله منشی، علیهالرحمه، پیشدرآمد حکایتی به این مضمون است که: در آبگیری دو مرغابی و یک لاکپشت ساکن بودند که به حکم مجاورت، دوستی مستحکمی با هم داشتند؛ اما از بد روزگار، آب برکه رو به خشکی نهاد و همین امر سبب شد دو مرغابی تصمیم به هجرت بگیرند، آنها برای وداع با لاکپشت نزد او رفتند تا با دوست دیرین وداع کنند، لاکپشت به گریه افتاد و گفت: ای دوستان، خشک شدن آب این برکه برای من پرضررتر است و من هم دیگر نمیتوانم در اینجا زندگی کنم، کاش میشد فکری کنید و مرا هم با خود ببرید.
گفتند: «رنج هجران تو ما را بیش است، و هر کجا رویم اگر چه در خصب و نعمت باشیم بیدیدار تو از آن تمتع و لذت نیابیم، اما تو اشارت مشفقان و قول ناصحان را سبک داری، و بر آنچه به مصلحت حال و مآل تو پیوندد ثبات نکنی و اگر خواهی که ترا ببریم شرط آنست که چون ترا برداشتیم و در هوا رفت چندانکه مردمان را چشم بر ما افتد، هرچیز گویند راه جدل بربندی و البته لب نگشایی، گفت: فرمان بردارم».
مرغابیها چوبی آوردند و لاکپشت میانه چوب را محکم به دهان گرفت و هر کدام از مرغابیها هم یک طرف چوب را برداشتند و پرواز کردند، در راه چون مردم آنها را دیدند، تعجب کردند و از هر طرف صدای آنها بلند شد که: «بطان باخه میبرند»؛ لاکپشت مدتی ساکت ماند، ولی طاقت نیاورد و گفت: «تا کور شوید» و در آن حال که دهان خود را باز کرد از آسمان به زمین افتاد و هلاک شد؛ مرغابیها فریاد برآوردند که: «بر دوستان نصیحت باشد».
نیکخواهان دهند پند و لیک نیکبختان بوند پندپذیر
الغرض؛ استاندار منصوب دولت یازدهم در کردستان بارها به سابقه دو دهه کار رسانهای خود اشاره کرده ولی به نظر نمیرسد این سابقه کاری توانسته باشد در تعامل وی با اصحاب رسانه کردستان چندان موثر بوده باشد و هر روز که میگذرد مجموعه تحت امرش از فعالان عرصه مطبوعات بیشتر فاصله گرفته و خود وی نیز، خواسته یا ناخواسته، به این راه کشیده شده است.
«عبدالمحمد زاهدی» تقریباً تا دو سال پس از انتصاب به عنوان استاندار، با منتقدان رسانهای مواجهای نداشت که البته بخشی از این امر را میتوان به عملکرد حرفهای اصحاب رسانه کردستان نسبت داد چرا که غالب فعالان این حوزه در استان، فارغ از اینکه با شخص استاندار یا منصوبان دولت زاویه فکری داشته باشند یا خیر، همواره معتقد به کار حرفهای بوده و انتقاد از مجموعه اجرایی را در مدتی کمتر از دو سال از آغاز فعالیت و مادامی که هیچ برنامهای توسط این مجموعه طراحی و اجرا نشده روا نمیدیدند؛ هرچند برخی نزدیکان استاندار، در ارزیابی این حوزه، دچار اشتباه محاسبه شده و با خالی فرض کردن عرصه و منفعل انگاشتن فعالان رسانه در این استان، مرتکب خطاهای فاحش ارزیابی از وضع موجود شدند.
حذف رسانههای منتقد، نخستین آشی بود که نزدیکان استاندار پختند و به نام «زاهدی» به خورد منتقدان دادند! دریغ، مدیری با دو دهه سابقه فعالیت مطبوعاتی این جماعت غافل را نهیب نداد و هر روز بر فاصله بین نماینده عالی دولت «تدبیر و امید» با اصحاب رسانه استان، بویژه منتقدان، افزوده شد.
رویه نامیمون حذف منتقد در کردستان که وجهی از دکترین اطلاعرسانی مدیران در این استان است نگارنده را بر آن داشت تا اسفندماه 94 در مطلبی با عنوان «ببخشید عدهای «خویش همهپندار» مانع انجام وظیفه ما شدند!» رویکرد نادرست دولت در کردستان در قبال رسانههای منتقد را گوشزد کند و در همان مقال به دولتمردان یادآوری کردیم که «خون تازهای در رگهای خشکیده حوزه اطلاعرسانی کردستان جریان یافته و منتقدان هم، آهسته آهسته فزونی مییابند و دیر یا زود باید این واقعیت را پذیرفت» که متأسفانه این تذکر مشفقانه در گوش صاحبمنصبان اثر نکرد و اینک با یک بررسی گذرا میتوان ملاحظه کرد که فاصله آن بخش از اصحاب رسانه کردستان که به خاطر نام و نان قلمفرسایی نمیکنند با منصوبان این دولت در کردستان تا چه اندازه افزایش یافته است.
در وجهی دیگر از رویکرد اطلاعرسانی دولت در کردستان هم، یکی از خبرنگاران سابق خبرگزاری دولت در کردستان، چندی قبل، از فشار دولتیها به خبرنگاران رسانههای دولت خبر داده بود، فشار بر خبرنگاران دولتی برای انعکاس فعالیت مثبت انجام نشده؛ خبرنگار یادشده نوشته بود: آنان فکر میکنند رسانه تنها برای تعریف و تمجید آن هم از شخص مسئول راهاندازی شده و کارکردی خارج از این ندارد».
اما سفر اخیر وزیر کشور به کردستان و حواشی به وجود آمده در این سفر سبب شد تا غالب رسانههای فعال در حوزه اطلاعرسانی استان از عملکرد روابط عمومی استانداری به تندی انتقاد کنند و مروری بر اخبار روز 13 آبان 95 در کردستان ثابت میکند که انتقاد رسانهها از دولت در کردستان در این روز کمسابقه و حتی بیسابقه بود.
برخی ناظران، کارنابلدی مدیر منصوب دولت یازدهم در روابط عمومی استانداری را دلیل اصلی پیشامد وضع حاضر میدانند که نظر این دوستان با لحاظ مسائلی چون توصیه قابل تأمل یک خبرنگار به انجام «انتحار»! توسط مدیرکل روابط عمومی و امور بینالملل استانداری، چندان بیراه هم نیست.
اما نباید از نظر دور داشت که مقصر دانستن شخصی خاص در پیشآمد وضعی نامطلوب برای هر دو طرف یک قضیه ـ در اینجا از یک طرف مجموعه دولت در کردستان و از طرف دیگر قلم بدستان آزاداندیش استان ـ منطقی به نظر نمیرسد چرا که گمان نمیرود همین مدیر، بدون هماهنگی با نورچشمی استاندار کردستان و یا رئیس شورای اطلاعرسانی استان، اجازه آبخوردن هم داشته باشد.
صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی زین میان حافظ دلسوخته بدنام افتاد
منصوبان دولت یازدهم در کردستان بیش از آنکه اهل تساهل و تسامح و نقدپذیری و یا در نگاهی کلی اهل تعامل باشند انگار راه لجاجت در پیش گرفتهاند که البته در این راه هیچ بهرهای برای آنها متصور نیست و تنها نتیجه ادامه این مسیر، «هزینهتراشی» در درجه اول برای دولت و سپس برای کلیت نظام است و البته ضرری هم که این رویکرد متوجه منافع مردم کردستان میسازد، غیرقابل انکار است.
تأملی اندک بر نوع تعامل و ارتباط مدیران ارشد دولت یازدهم در کردستان با اصحاب رسانه ثابت میکند وضعیت به وجود آمده نتیجه یک رویکرد نادرست است و ادامه این رویکرد هم، قطعاً به حل مسئله نخواهد انجامید و البته ادامه این وضعیت به نفع هیچکس نیست ولی «کلید» حل این مشکل نه در دست اصحاب رسانه که در درجه نخست در دست نماینده عالی دولت در استان و در پلهای پائینتر در دست معاون سیاسی امنیتی استاندار کردستان به عنوان رئیس شورای اطلاعرسانی استان است تا با بازنگری در عملکرد مجموعه دولت در حوزه اطلاعرسانی کردستان، خطاهای احتمالی را جبران و به تلطیف فضا کمک کنند، مبادا آنچه در مطلع کلام آمد در اینجا مصداق پیدا کند!